1. Western dualism values mind over body.
[ترجمه ترگمان]dualism غربی ذهن را نسبت به جسم تغییر می دهند
[ترجمه گوگل]دوگانگی غربی ذهن را بیش از بدن ارزش می دهد
2. We also hear the results of this false dualism in less extreme situations in our own public life.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین نتایج این دوگانگی اشتباه را در شرایط کم تر شدید در زندگی عمومی خود می شنویم
[ترجمه گوگل]ما همچنین نتایج این دوگانگی کاذب را در شرایط افراطی کمتری در زندگی عمومی خود می شنویم
3. Dualism My work is impure; it is clogged with matter.
[ترجمه ترگمان]کار من ناپاک است و از موضوع کام لا مسدود است
[ترجمه گوگل]دوگانگی کار من خالص است؛ آن را با ماده مسدود شده است
4. This way of understanding reality or dualism is illustrated in Figure
[ترجمه ترگمان]این روش درک واقعیت یا دوگانگی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این روش درک واقعیت یا دوگانگی در شکل نشان داده شده است
5. This dualism tended to reinforce a form of psychophysical parallelism in ethology.
[ترجمه ترگمان]این دوگانگی به تقویت شکل of روانی روانی در ethology گرایش داشت
[ترجمه گوگل]این دوگانگی تمایل به تقویت یک شکل موازی روانشناختی در اخلاق را دارد
6. The transition from dualism to monism is painful.
[ترجمه ترگمان]گذار از دوگانگی به monism دردآور است
[ترجمه گوگل]انتقال از دوگانگی به مونیزم دردناک است
7. In the good old days of rampant dualism, the mind was rarely mentioned in polite society.
[ترجمه ترگمان]در روزگاران خوش of شایع، ذهن به ندرت در جامعه مودب ذکر می شد
[ترجمه گوگل]در روزهای خوب قدیمی دوگانگی شایع، ذهن به ندرت در جامعه مودب ذکر شده بود
8. The second question which an opponent of dualism such as a functionalist must face, concerns the alleged privacy of the mental.
[ترجمه ترگمان]سوال دوم که رقیب of مانند a باید با آن روبرو شود، به حریم خصوصی فرد مربوط می شود
[ترجمه گوگل]سوال دوم که حریف دوگانگی مانند یک کارآفرین باید با آن مواجه باشد، مربوط به حفظ حریم خصوصی ذهن است
9. It is a long road from dualism to monism.
[ترجمه ترگمان]این یک راه طولانی است از dualism تا monism
[ترجمه گوگل]این مسیر طولانی از دوگانگی به مونیزم است
10. Surrealism is an escape from dualism.
[ترجمه ترگمان] surrealism \"یه فراری از\" dualism \"- ه\"
[ترجمه گوگل]سورئالیسم فرار از دوگانگی است
11. Part II of the dissertation discusses the dualism of the administrative offence . This part consists of three parts as dual injuria, dual irregularity and dual liability.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم این رساله، دوگانگی جرم اداری را مورد بحث قرار می دهد این بخش شامل سه بخش به عنوان دوگانه دوگانه، دوگانه دوگانه و مسیولیت دوگانه است
[ترجمه گوگل]قسمت دوم این پایان نامه، دوگانگی جرم اداری را مورد بحث قرار می دهد این قسمت از سه بخش به صورت دوگانه، بی نظمی دوگانه و مسئولیت دوگانه تشکیل شده است
12. Philosophical constructs like mind-body dualism are explained as the transfer of master/servant relations into the domain of abstract thought.
[ترجمه ترگمان]ساختارهای فلسفی مثل دوگانگی ذهن - بدنه به عنوان انتقال روابط ارباب \/ خدمتگزار به حوزه تفکر انتزاعی توضیح داده می شوند
[ترجمه گوگل]ساختارهای فلسفی مانند دوگانگی ذهن و بدن به عنوان انتقال روابط استاد / خدمت به حوزه تفکر انتزاعی توضیح داده شده است
13. Dualism between the president and Congress kicked off this confrontation.
[ترجمه ترگمان]جدایی بین رئیس جمهور و کنگره این رویارویی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]دوگانگی بین رئیس جمهور و کنگره، این روابط را آغاز کرد
14. The dualism of liberal vs vocational education seems very common in educational history.
[ترجمه ترگمان]The لیبرال در مقایسه با آموزش حرفه ای و حرفه ای در تاریخ آموزشی بسیار رایج به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]دوگانگی لیبرال و آموزش حرفه ای در تاریخ تحصیلی بسیار شایع است
15. Their consumption style dualism the scientific and reasonable modern characters and consumption style of consumerist.
[ترجمه ترگمان]سبک مصرف آن ها، ویژگی های مدرن و منطقی مدرن و سبک مصرف of را از بین می برد
[ترجمه گوگل]سبک مصرف دوگانگی آنها شخصیت های مدرن علمی و معقول و سبک مصرف مصرف کنندگان است