کلمه جو
صفحه اصلی

dualism


معنی : دوتایی، دویی، دو خدا گرایی، دوتاپرستی
معانی دیگر : دوگانگی، ثنویت، دوگرایی، دوگانه انگاری، (فلسفه - این اندیشه: جهان از ماده و روح تشکیل شده است) دوگانگی جهان

انگلیسی به فارسی

دوتایی، دویی، دوتاپرستی، دو خدا‌گرایی


دوگانگی، دویی، دوتایی، دو خدا گرایی، دوتاپرستی


انگلیسی به انگلیسی

• state of consisting of two parts, duality, doubleness; belief that mind and matter exist separately (philosophy); belief that good and evil are embodied in two separate divine beings or principles (theology)
dualism is the state of having two main parts or aspects, or the belief that something has two main parts or aspects; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] همزادی

مترادف و متضاد

دوتایی (اسم)
dualism

دویی (اسم)
dualism

دو خداگرایی (اسم)
dualism

دوتا پرستی (اسم)
dualism

duality


Synonyms: doubleness, duplexity, twofoldness, biformity, polarity


جملات نمونه

1. Western dualism values mind over body.
[ترجمه ترگمان]dualism غربی ذهن را نسبت به جسم تغییر می دهند
[ترجمه گوگل]دوگانگی غربی ذهن را بیش از بدن ارزش می دهد

2. We also hear the results of this false dualism in less extreme situations in our own public life.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین نتایج این دوگانگی اشتباه را در شرایط کم تر شدید در زندگی عمومی خود می شنویم
[ترجمه گوگل]ما همچنین نتایج این دوگانگی کاذب را در شرایط افراطی کمتری در زندگی عمومی خود می شنویم

3. Dualism My work is impure; it is clogged with matter.
[ترجمه ترگمان]کار من ناپاک است و از موضوع کام لا مسدود است
[ترجمه گوگل]دوگانگی کار من خالص است؛ آن را با ماده مسدود شده است

4. This way of understanding reality or dualism is illustrated in Figure
[ترجمه ترگمان]این روش درک واقعیت یا دوگانگی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این روش درک واقعیت یا دوگانگی در شکل نشان داده شده است

5. This dualism tended to reinforce a form of psychophysical parallelism in ethology.
[ترجمه ترگمان]این دوگانگی به تقویت شکل of روانی روانی در ethology گرایش داشت
[ترجمه گوگل]این دوگانگی تمایل به تقویت یک شکل موازی روانشناختی در اخلاق را دارد

6. The transition from dualism to monism is painful.
[ترجمه ترگمان]گذار از دوگانگی به monism دردآور است
[ترجمه گوگل]انتقال از دوگانگی به مونیزم دردناک است

7. In the good old days of rampant dualism, the mind was rarely mentioned in polite society.
[ترجمه ترگمان]در روزگاران خوش of شایع، ذهن به ندرت در جامعه مودب ذکر می شد
[ترجمه گوگل]در روزهای خوب قدیمی دوگانگی شایع، ذهن به ندرت در جامعه مودب ذکر شده بود

8. The second question which an opponent of dualism such as a functionalist must face, concerns the alleged privacy of the mental.
[ترجمه ترگمان]سوال دوم که رقیب of مانند a باید با آن روبرو شود، به حریم خصوصی فرد مربوط می شود
[ترجمه گوگل]سوال دوم که حریف دوگانگی مانند یک کارآفرین باید با آن مواجه باشد، مربوط به حفظ حریم خصوصی ذهن است

9. It is a long road from dualism to monism.
[ترجمه ترگمان]این یک راه طولانی است از dualism تا monism
[ترجمه گوگل]این مسیر طولانی از دوگانگی به مونیزم است

10. Surrealism is an escape from dualism.
[ترجمه ترگمان] surrealism \"یه فراری از\" dualism \"- ه\"
[ترجمه گوگل]سورئالیسم فرار از دوگانگی است

11. Part II of the dissertation discusses the dualism of the administrative offence . This part consists of three parts as dual injuria, dual irregularity and dual liability.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم این رساله، دوگانگی جرم اداری را مورد بحث قرار می دهد این بخش شامل سه بخش به عنوان دوگانه دوگانه، دوگانه دوگانه و مسیولیت دوگانه است
[ترجمه گوگل]قسمت دوم این پایان نامه، دوگانگی جرم اداری را مورد بحث قرار می دهد این قسمت از سه بخش به صورت دوگانه، بی نظمی دوگانه و مسئولیت دوگانه تشکیل شده است

12. Philosophical constructs like mind-body dualism are explained as the transfer of master/servant relations into the domain of abstract thought.
[ترجمه ترگمان]ساختارهای فلسفی مثل دوگانگی ذهن - بدنه به عنوان انتقال روابط ارباب \/ خدمتگزار به حوزه تفکر انتزاعی توضیح داده می شوند
[ترجمه گوگل]ساختارهای فلسفی مانند دوگانگی ذهن و بدن به عنوان انتقال روابط استاد / خدمت به حوزه تفکر انتزاعی توضیح داده شده است

13. Dualism between the president and Congress kicked off this confrontation.
[ترجمه ترگمان]جدایی بین رئیس جمهور و کنگره این رویارویی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]دوگانگی بین رئیس جمهور و کنگره، این روابط را آغاز کرد

14. The dualism of liberal vs vocational education seems very common in educational history.
[ترجمه ترگمان]The لیبرال در مقایسه با آموزش حرفه ای و حرفه ای در تاریخ آموزشی بسیار رایج به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]دوگانگی لیبرال و آموزش حرفه ای در تاریخ تحصیلی بسیار شایع است

15. Their consumption style dualism the scientific and reasonable modern characters and consumption style of consumerist.
[ترجمه ترگمان]سبک مصرف آن ها، ویژگی های مدرن و منطقی مدرن و سبک مصرف of را از بین می برد
[ترجمه گوگل]سبک مصرف دوگانگی آنها شخصیت های مدرن علمی و معقول و سبک مصرف مصرف کنندگان است

پیشنهاد کاربران

دوگانه گرایی

دوگانه باوری

dualism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: دوگانه گرایی
تعریف: باور به اینکه ذهن و بدن دو قلمروِ مستقل با دو جوهر متمایزند که با یکدیگر تعامل دارند


کلمات دیگر: