کلمه جو
صفحه اصلی

scam


کلاهبرداری، گوشبری، شیادی، رجوع شود به:confidence game، شیادی رجوع شود به:confidence game کلاهبرداری کردن، شیادی کردن

انگلیسی به فارسی

کلاهبرداری، گوشبری، شیادی


رجوع شود به:confidence game


کلاهبرداری کردن، گوش (کسی را) بریدن، شیادی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a dishonest, often elaborate, business scheme that uses deception to obtain money, often employing the telephone or Internet to reach a large number of people.

- When someone called from some official-sounding agency saying I owed them money, I immediately suspected it was a scam.
[ترجمه افتابه پلاستیکی] به من از اژانس رسمی خبر دادند که طلب پول دارم و بعد فهمیدم حقه بوده
[ترجمه ترگمان] وقتی کسی از یک آژانس بازرسی رسمی که می گفت من به آن ها پول بدهکار بودم، تماس گرفتم، بلافاصله حدس زدم که این یک حقه است
[ترجمه گوگل] وقتی کسی از یک آژانس رسمی خبر داد که می گوید پول من را بدهکار است، بلافاصله متوجه شدم که آن کلاهبرداری بود
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scams, scamming, scammed
مشتقات: scammer (v.)
• : تعریف: to swindle or defraud, often on a large scale.

- The fraudulent company scammed many consumers before it was forced to close down.
[ترجمه امین] این شرکت تقلبی بسیاری از مصرف کنندگان را قبل از اینکه مجبور به تعطیلی شود، فریب داد.
[ترجمه ترگمان] این شرکت تقلبی بسیاری از مصرف کنندگان را قبل از اینکه مجبور به تعطیلی شود دستگیر کرد
[ترجمه گوگل] شرکت فریبکارانه بسیاری از مصرف کنندگان را قبل از اینکه مجبور به بستن شود، فریب داد

• fraudulent act, deception, swindle
a scam is an illegal or dishonest scheme for making money; used in american english.

مترادف و متضاد

swindle


Synonyms: blackmail, cheating, con, con game, crooked deal, deceit, deception, dirty pool, double-cross, double-dealing, extortion, fast one, flimflam, fraud, hoax, hosing, hustle, racket, rip-off, shady deal, shakedown, sham, shell game, snow job, sting, sucker game


جملات نمونه

1. What first put the police onto the scam?
[ترجمه ترگمان]چه کسی اول پلیس را به این رسوایی واداشته است؟
[ترجمه گوگل]اولین چیزی که پلیس روی کلاهبرداری قرار داده است؟

2. He got involved in a credit card scam.
[ترجمه ترگمان]او درگیر یک کارت اعتباری بود
[ترجمه گوگل]او در کلاهبرداری کارت اعتباری دخالت داشت

3. He had no part in the scam.
[ترجمه ترگمان]اون هیچ نقشی تو کلاه برداری نداشت
[ترجمه گوگل]او در کلاهبرداری هیچ مشکلی نداشت

4. They believed they were participating in an insurance scam, not a murder.
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقد بودند که آن ها در یک حقه بیمه شرکت می کنند، نه یک قتل
[ترجمه گوگل]آنها اعتقاد داشتند که آنها در یک کلاهبرداری بیمه شرکت می کنند، نه قتل

5. In recent weeks, three others in the scam admitted to charges of money laundering and wire fraud.
[ترجمه ترگمان]در هفته های اخیر، سه تن دیگر در این رسوایی به اتهام پولشویی و تقلب سیمی اعتراف کرده اند
[ترجمه گوگل]در هفته های اخیر، سه نفر دیگر در کلاهبرداری به اتهام پولشویی و جعل سیم وارد شدند

6. This is the kind of scam for which the offshore industry is notorious.
[ترجمه ترگمان]این نوعی حقه است که صنعت ساحلی به آن شهرت دارد
[ترجمه گوگل]این نوع کلاهبرداری است که صنعت دریایی بدنام است

7. The welfare scam was costing the federal government hundreds of thousands of dollars.
[ترجمه ترگمان]دولت فدرال صدها هزار دلار برای دولت فدرال هزینه کرده است
[ترجمه گوگل]کلاهبرداری رفاهی دولت صدها هزار دلار بود

8. The scam, first detected in October 199 deceived people from 41 states and the District of Columbia.
[ترجمه ترگمان]این رسوایی که اولین بار در ماه اکتبر ۱۹۹ فرد از ۴۱ ایالت و منطقه کلمبیا کشف شد
[ترجمه گوگل]کلاهبرداری که ابتدا در اکتبر 199 کشف شد، مردم را از 41 ایالت و ناحیه کلمبیا فریب دادند

9. The media buy into the scam because such scare stories about unseen threats make good headlines.
[ترجمه ترگمان]رسانه ها به این دلیل در این رسوایی خرید می کنند که چنین داستان هایی در مورد تهدیدات پنهان باعث ایجاد اخبار خوب می شوند
[ترجمه گوگل]رسانه ها به کلاهبرداری می پیوندند زیرا داستان های ترسناکی در مورد تهدیدهای ناشناخته سرچشمه های خوبی دارند

10. But what is notable about the Koffler scam is the sheer, hilarious hubris of it.
[ترجمه ترگمان]اما آنچه که در مورد رسوایی Koffler قابل توجه است، غرور محض و خنده دار آن است
[ترجمه گوگل]اما آنچه در مورد کلاهبرداری کافلر قابل توجه است، حباب خنده دار و خنده دار آن است

11. She and her boyfriend were involved in a scam to get $5 million from the company.
[ترجمه ترگمان]اون و دوست پسرش درگیر یه کلاه برداری کردن تا ۵ میلیون دلار از شرکت بدست بیارن
[ترجمه گوگل]او و دوست پسرش در کلاهبرداری شرکت کردند تا 5 میلیون دلار از این شرکت دریافت کنند

12. Some seniors are gullible, trusting scam artists only too often.
[ترجمه F.E.S] برخی سالمندان زود باوراند و فقط اغلب به هنرمندان کلاهبردار ( شیاد ) اعتماد می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از سالمندان ساده لوح هستند و بیش از حد به هنرمندان حقه می زند
[ترجمه گوگل]بعضی از افراد سالخورده عادی هستند، اما اغلب هنرمندان کلاهبردار اعتقادی ندارند

13. Unlike the Bre-X scam, the company's Wyoming land does indeed have rare earths, but they are in small concentrations and are mostly the less-desirable sub-group of the elements.
[ترجمه ترگمان]برخلاف حقه bre - X، زمین وایومینگ در واقع عناصر نایاب دارد، اما آن ها در غلظت های کوچکی قرار دارند و عمدتا زیر گروه کم تر مطلوب عناصر هستند
[ترجمه گوگل]بر خلاف کلاهبرداری Bre-X، سرزمین وایومینگ این شرکت در واقع زمینهای کمیاب است، اما آنها در غلظت کم هستند و عمدتا زیرمجموعه کمتری از عناصر هستند

14. We are all liars, life is full of scam in this world.
[ترجمه ترگمان]ما همه دروغگو هستیم، زندگی پر از رسوایی در این دنیا است
[ترجمه گوگل]ما همه دروغگو هستیم، زندگی در کل جهان با کلاهبرداری همراه است

15. Seth: Why does Taiwan have so many damned scam artists?
[ترجمه ترگمان]سث: چرا تایوان تعداد زیادی از هنرمندان کلاه برداری لعنتی رو داره؟
[ترجمه گوگل]Seth چرا تایوان هنرمندان کلاهبرداری خفیف بسیاری دارد؟

دانشنامه عمومی

کلاهبرداری، شیادی، کلک زدن، تقلب


پیشنهاد کاربران

کلاهبرداری

تلکه کردن، کلاه برداری کردن


شیادی

کلاهبرداری کردن - پول کسی رو هاپولی کردن - برنامه و روشی به جهت درآوردن پول بصورت غیرقانونی

Fee fraud


کلمات دیگر: