کلمه جو
صفحه اصلی

standoffish


معنی : سرد، کناره گیر
معانی دیگر : (آدم) سرد، نجوش، دیرجوش، نچسب، خشک، غیر صمیی، کناره گیر، کناره جو، غیرمعاشر

انگلیسی به فارسی

سرد، غیر صمیی، کناره گیر


ایستادن، سرد، کناره گیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: not friendly; indifferent; cold.
مترادف: aloof, distant, remote, unapproachable
متضاد: approachable, friendly, sociable
مشابه: antisocial, chill, cold, cool, offish, reserved, unfriendly, withdrawn

- a standoffish personality
[ترجمه ترگمان] شخصیت standoffish
[ترجمه گوگل] شخصیت بی نظیر

• aloof, reserved, unfriendly
if you say that someone is stand-offish, you mean that they behave in a formal and rather unfriendly way.

مترادف و متضاد

cold, distant


سرد (صفت)
algid, cold, cool, chilled, chilly, standoff, fresh, standoffish, arctic, distant, nipping, wintry, raw

کناره گیر (صفت)
aloof, retiring, standoffish

Synonyms: aloof, antisocial, cool, eremitic, haughty, indifferent, misanthropic, reclusive, remote, reserved, solitary, unapproachable, uncompanionable, unsociable, withdrawn


Antonyms: friendly, sociable, warm


جملات نمونه

1. He can be quite stand-offish and rude, even to his friends.
[ترجمه ترگمان]او می تواند کاملا خشک و خشن باشد، حتی برای دوستانش
[ترجمه گوگل]او حتی می تواند به دوستانش نیز کاملا ایستاده و بی ادب باشد

2. Described by friends as somewhat shy or stand-offish, Cohen last year married Janet Langhart, a black television journalist.
[ترجمه ترگمان]\"کوهن\" سال گذشته با \"جانت Langhart\"، یک روزنامه نگار سیاه پوست، ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]کوهن در سال گذشته با توصیف دوستان خود به عنوان تا حدودی خجالتی یا ایستاده بود، با ژانتا لنگارت، روزنامه نگار تلویزیونی سیاه پوست، ازدواج کرد

3. He suddenly sounded rather standoffish and said he would not need to be picked up.
[ترجمه ترگمان]ناگهان به نظرش غیر عادی آمد و گفت که لازم نیست او را انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی صدا کرد و گفت که او نیازی به برداشتن ندارد

4. Would he think her very rude and stand-offish now?
[ترجمه ترگمان]ایا او فکر می کرد که او خیلی خشن و خشن است؟
[ترجمه گوگل]آیا او اکنون بسیار بی ادب و مستبد است؟

5. Without wishing to be over-familiar but not to be stand-offish either, I put one hand on her shoulder.
[ترجمه ترگمان]یک دستش را روی شانه او گذاشتم
[ترجمه گوگل]بدون اینکه بخواهی بیش از حد آشنایی داشته باشی، اما نباید در کنار هم قرار بگیرد، من یک دست را روی شانه ام گذاشتم

6. We sociologists have had good reason to be stand-offish.
[ترجمه ترگمان] نباید دلیل خوبی برای ایستادن داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما جامعه شناسان دلیلی خوب برای ایستادن در نظر گرفته اند

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

8. You're not so stand-offish after all.
[ترجمه ترگمان]تو اصلا مثل یک تکه ماهی خشک نیستی
[ترجمه گوگل]شما پس از همه چیز خوب نیستید

9. She was cold and stand-offish.
[ترجمه ترگمان]او خشک و خشک بود
[ترجمه گوگل]او سرد بود و ایستاده بود

10. But the first lady of this portrait can also be a scold, stand-offish and sanctimonious.
[ترجمه ترگمان]اما بانوی اول این پرتره می تواند سرزنش آمیز، stand و sanctimonious باشد
[ترجمه گوگل]اما بانوی اول این پرتره همچنین می تواند یک ترس و وحشت باشد و از سوی دیگر مجازات شود

11. Many may interpret such a self-centred approach as selfish or stand-offish - that is too bad.
[ترجمه ترگمان]بسیاری ممکن است این رویکرد خود محور را به عنوان خودخواه یا بایستند - که خیلی بد است تفسیر کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری ممکن است این رویکرد خودخواهانه را به عنوان خودخواهانه یا مستبدانه تفسیر کنند - این خیلی بد است

12. Mr. Blake looked uncordial and standoffish.
[ترجمه ترگمان]آقای \"بلیک\" هم \"uncordial\" و \"standoffish\" رو
[ترجمه گوگل]آقای بلیک نگاهی بی نظیر و بی رحمانه داشت

13. Alice is a little standoffish when it comes to socializing.
[ترجمه ترگمان]وقتی که مربوط به معاشرت های اجتماعی باشه، آلیس یه کم standoffish
[ترجمه گوگل]آلیس هنگامی که به اجتماع می آید، کمی آرام است

14. The previously standoffish IMF co - operates with the European Commission, national governments and the banks.
[ترجمه ترگمان]پیش از این، صندوق بین المللی پول با کمیسیون اروپا، دولت های ملی و بانک ها هم کاری می کند
[ترجمه گوگل]صندوق بین المللی پول پیش از موعد همکاری با کمیسیون اروپا، دولت های ملی و بانک ها دارد

15. He was well - dressed and very standoffish.
[ترجمه ترگمان]اون خوب لباس پوشیده بود و خیلی هم غیر عادی بود
[ترجمه گوگل]او به خوبی لباس پوشید و بسیار ایستاده بود

پیشنهاد کاربران

منزوی، گوشه گیر
he was cold, stand offish man
او مرد سرد و منزوی ( گوشه گیر ) بود

خشک و غیر صمیمی


کسی که خودشو میگیره و دوست نداره با دیگران معاشرت کنه.


کلمات دیگر: