(کارهای کوچک و نهایی که برای پایان دادن کاری باید انجام شود) کارهای نا تمام، سرنخ های با قیمانده
loose ends
(کارهای کوچک و نهایی که برای پایان دادن کاری باید انجام شود) کارهای نا تمام، سرنخ های با قیمانده
انگلیسی به فارسی
(کارهای کوچک و نهایی که برای پایان دادن کاری باید انجام شود) کارهای نا تمام، سرنخهای با قیمانده
اصطلاحات
at loose ends
1- بیسروسامان، در هرج و مرج، دچار درهم و برهمی، سردرگم 2- بیکار، بدون کار و بار معین، بدون نقشه برای آینده
پیشنهاد کاربران
جزئیاتی که هنوز مطرح نشده. بخش هایی از کار که هنوز کامل نشده یا به درستی انجام نشده است.
بی سر و ته
بلاتکلیف
کلمات دیگر: