بی عقل، ابله، احمق، نابخرد، خنگ، ادم پریشان حواس، ادم کله خشک و احمق
nitwit
بی عقل، ابله، احمق، نابخرد، خنگ، ادم پریشان حواس، ادم کله خشک و احمق
انگلیسی به فارسی
آدم پریشان حواس، آدم کله خشک و احمق
نیتویت، ادم پریشان حواس، ادم کله خشک و احمق
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a dimwitted, foolish, or stupid person.
• مشابه: dullard, dunce, fool, half-wit, idiot, imbecile, moron, nincompoop, ninny, simpleton
• مشابه: dullard, dunce, fool, half-wit, idiot, imbecile, moron, nincompoop, ninny, simpleton
- I am such a nitwit at parties, always saying silly things that I regret later.
[ترجمه ترگمان] من در مهمانی ها چنان آدم احمق و احمقی هستم که همیشه حرف های احمقانه می زنم که بعدا پشیمان می شوم
[ترجمه گوگل] من چنین احتیاجی به احزاب هستم، همیشه چیزهای احمقانه ای را که بعدا پشیمان می شوم می گویم
[ترجمه گوگل] من چنین احتیاجی به احزاب هستم، همیشه چیزهای احمقانه ای را که بعدا پشیمان می شوم می گویم
• idiot, dummy (slang)
if you call someone a nitwit you mean that you think they are stupid or silly; an informal word.
stupid person, idiot, imbecile
if you call someone a nitwit you mean that you think they are stupid or silly; an informal word.
stupid person, idiot, imbecile
مترادف و متضاد
idiot
Synonyms: blockhead, bonehead, cretin, dimwit, dork, dumbbell, dummy, dunce, fool, halfwit, ignoramus, imbecile, jerk, moron, nincompoop, ninny, numskull, pinhead, simpleton, stupid person
جملات نمونه
1. Why did you do that, you nitwit?
[ترجمه ترگمان]چرا این کار رو کردی، ای احمق؟
[ترجمه گوگل]چرا این کار را کردی؟
[ترجمه گوگل]چرا این کار را کردی؟
2. Given the collection of egomaniacs and nitwits who represent the Cowboys, this was quite refreshing.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مجموعه of و nitwits که the را نمایندگی می کنند، این کاملا دوباره سازی شده بود
[ترجمه گوگل]با توجه به مجموعه ای از عاشقان و ناتویتس هایی که کابوی ها را نمایندگی می کنند، این کاملا تازه ای بود
[ترجمه گوگل]با توجه به مجموعه ای از عاشقان و ناتویتس هایی که کابوی ها را نمایندگی می کنند، این کاملا تازه ای بود
3. Sven's a nitwit. He got caught playing away and then embarrassed himself in a tabloid sting. You would have to be a fool to be so careless.
[ترجمه ترگمان]سون یه احمق بود او در حال بازی کردن بود و بعد خودش را در یک سوزش عمومی سرزنش کرد باید احمق باشی که اینقدر بی دقت باشی
[ترجمه گوگل]Sven یک نیوتیت است او گرفتار بازی کردن و پس از آن خجالت زده خود را در یک زرق و برق tabloid شما باید احمق باشید تا بی رحم باشید
[ترجمه گوگل]Sven یک نیوتیت است او گرفتار بازی کردن و پس از آن خجالت زده خود را در یک زرق و برق tabloid شما باید احمق باشید تا بی رحم باشید
4. That nitwit got drunk and flirted with the boss'wife.
[ترجمه ترگمان]اون احمق مست کرد و با زن رئیس لاس زد
[ترجمه گوگل]این نیتویت مست و با رئیس زن فریاد زد
[ترجمه گوگل]این نیتویت مست و با رئیس زن فریاد زد
5. Would you stop doing those nitwit tricks?
[ترجمه ترگمان]میشه بس کنی اون کارای احمقانه ای رو انجام بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این ترفندهای ناتویت را متوقف کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این ترفندهای ناتویت را متوقف کنید؟
6. You're a real nitwit. Why should you Badmouth his girlfriend in his face?
[ترجمه ترگمان] تو یه آدم احمق واقعی هستی چرا تو باید دوست دخترش رو تو صورتش ببینی؟
[ترجمه گوگل]شما یک نیوتیت واقعی هستید چرا باید بادموت دوست دختر خود را در چهره اش داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]شما یک نیوتیت واقعی هستید چرا باید بادموت دوست دختر خود را در چهره اش داشته باشد؟
7. Has that nitwit lost his hat again?
[ترجمه ترگمان]اون احمق دوباره کلاهش رو از دست داد؟
[ترجمه گوگل]آیا نیوتیت کلاه خود را دوباره از دست داد؟
[ترجمه گوگل]آیا نیوتیت کلاه خود را دوباره از دست داد؟
8. You’re a real nitwit. Why should you badmouth his girlfriend in his face?
[ترجمه ترگمان]تو یه آدم احمق واقعی هستی چرا تو باید دوست دخترش رو تو صورتش ببینی؟
[ترجمه گوگل]شما یک نیوتیت واقعی هستید چرا باید دختر دوست دختر خود را در چهره اش ببافید؟
[ترجمه گوگل]شما یک نیوتیت واقعی هستید چرا باید دختر دوست دختر خود را در چهره اش ببافید؟
9. Good, bright, yet for ever passed over and having to report to some nitwit with the right school connections and bloodlines.
[ترجمه ترگمان]خوب، درخشان، با این وجود، برای همیشه از بین رفت و مجبور شد به یه آدم احمق که با ارتباطات درست و درستی ارتباط داره، گزارش بده
[ترجمه گوگل]خوب، روشن، اما تا به حال گذشت و مجبور به گزارش برخی از nitwit با اتصالات مناسب مدرسه و خطوط خون
[ترجمه گوگل]خوب، روشن، اما تا به حال گذشت و مجبور به گزارش برخی از nitwit با اتصالات مناسب مدرسه و خطوط خون
10. Being an unattached woman who would rather not be somehow meant you were a nitwit, a bubblehead who had few concerns beyond shopping, pedicures and "Will he call?"
[ترجمه ترگمان]یک زن مجرد بودن که ترجیح می داد به هیچ وجه به این معنا نباشد که شما یک مرد ایرلندی هستید، کسی که بیش از حد به خرید علاقه دارد، pedicures و \"آیا او تماس خواهد گرفت؟\"
[ترجمه گوگل]به عنوان یک زن غیر مجاز که بیشتر به آن احتیاج ندارد، به معنای واقعی کلمه است، شما یک نیتبیت هستید، یک حباب که چندین نگرانی را از خرید، پدیکور و 'آیا او می خواهد تماس بگیرد'؟
[ترجمه گوگل]به عنوان یک زن غیر مجاز که بیشتر به آن احتیاج ندارد، به معنای واقعی کلمه است، شما یک نیتبیت هستید، یک حباب که چندین نگرانی را از خرید، پدیکور و 'آیا او می خواهد تماس بگیرد'؟
پیشنهاد کاربران
A silly person
احمق
کودن
احمق
کودن
کلمات دیگر: