شهری، وابسته به شهر، شهر نشین، شاگردی که درشبانه روزیهای شهر زندگی می کند
oppidan
شهری، وابسته به شهر، شهر نشین، شاگردی که درشبانه روزیهای شهر زندگی می کند
انگلیسی به فارسی
شهری، وابسته به شهر
ساکن شهر، آدم شهرزی
oppidan
انگلیسی به انگلیسی
• urban, of a town (often of a town which houses a college or university)
resident of a town, townsman
resident of a town, townsman
کلمات دیگر: