1. curtain hooks
قلاب های پرده
2. curtain rings
حلقه های پرده
3. curtain time is seven p. m.
آغاز نمایش ساعت هفت شب است.
4. curtain of fire
(ارتش) پرده ی آتش
5. curtain off
(با پرده یا تیغه) مجزا کردن (مثلا بخشی از اتاق را)
6. a curtain of mystery
پرده ای از اسرار
7. a curtain rod
میله (یاچوب) پرده
8. a curtain serving as the division between the kitchen and the living room
پرده ای به عنوان پاراوان بین آشپزخانه و اتاق نهارخوری
9. a curtain was stretched across the window
پرده ای در راستای پنجره آویخته شده بود.
10. drop curtain
پرده ی افتان (که به جای کنار رفتن بالا و پایین می رود)
11. the curtain is down
پرده پایین است.
12. the curtain is white with a gold border
پرده سفید است با کناره ی طلایی.
13. the curtain rose and revealed a beautiful scene
پرده بالا رفت و صحنه ی زیبایی را آشکار کرد.
14. behind the curtain
پشت پرده
15. pull the curtain aside!
پرده را کنار بکش !
16. suddenly the curtain dropped
ناگهان پرده (ی نمایش) پایین آمد.
17. the rising curtain revealed a street scene
پرده در حال بالا رفتن منظره ی یک خیابان را ظاهر کرد.
18. the theatre curtain rises to disclose once again a dirty kitchen
پرده ی نمایش بالا می رود تا یک بار دیگر آشپزخانه ی کثیفی را نشان دهد.
19. under a curtain of fog
در زیر پوششی از مه
20. when the curtain drops neither you nor i will exist
(خیام) چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
21. she edged the curtain with lace
او به پرده،حاشیه ی توری زد.
22. ring down the curtain
1- (تئاتر) دستور پایین آوردن پرده را دادن 2- به پایان رساندن
23. ring up the curtain
1- (تئاتر) دستور بالا بردن پرده را دادن 2- آغاز کردن
24. i hid behind the curtain but my heart was thumping
پشت پرده پنهان شدم ولی قلبم تاپ تاپ می کرد.
25. she pulled back the curtain
او پرده را باز کرد.
26. when he drew the curtain the room became dark
پرده را که بست اتاق تاریک شد.
27. draw (or drop) the curtain on
1- پایان دادن،پایان یافتن 2- پنهان کردن
28. lift (or raise) the curtain (on)
1- آغاز کردن یا شدن 2- آشکار کردن
29. he arrived just before the curtain
او درست پیش از آغاز نمایش سر رسید.
30. the disinherited masses who lived behind the iron curtain
توده های محروم(از حقوق) که در پشت پرده ی آهنین زندگی می کردند
31. you have to machine the edges of the curtain
باید حاشیه های پرده را با چرخ خیاطی بدوزی.
32. as a result of the rain, one side of the curtain has sagged
یک طرف پرده در اثر باران کیس کرده است.