کلمه جو
صفحه اصلی

passionless


بی احساسات، بی شور، عاری از شور و هیجان، سرد، آرام، خون سرد، غیر شهوانی

انگلیسی به فارسی

بیاحساسات، بیشور، عاری از شور و هیجان، سرد، آرام


پرشور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: passionlessly (adv.), passionlessness (n.)
• : تعریف: not feeling or showing strong emotion; cold; calm; detached.
متضاد: impassioned, passionate, sensual, torrid

• lacking passion, lacking fervor; unsensitive, unfeeling; not enthusiastic, not ardent

جملات نمونه

1. I tell you hopeless grief is passionless.
[ترجمه ترگمان]من به تو می گویم که اندوه ناامیدی است
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که غم و اندوه ناامیدانه بی وقفه است

2. This music is passionless.
[ترجمه ترگمان] این موسیقی، \"passionless\" - ه
[ترجمه گوگل]این موسیقی بی وقفه است

3. He gave a passionless performance.
[ترجمه ترگمان]خونسردی و خونسردی خود را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]او عملکرد بی وقفه انجام داد

4. Wheeler sings in a detached, passionless way.
[ترجمه ترگمان]وی لر، بدون این که ازسر راه خود بردارد، با دهان باز شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه گوگل]Wheeler آواز می خواند در راه جداگانه، بدون عجله

5. They had a passionless marriage.
[ترجمه ترگمان]ازدواج passionless داشتند
[ترجمه گوگل]آنها ازدواج کرده بودند

6. Would that passionless person mind if she got bad notices?
[ترجمه ترگمان]آیا این شخص بدون توجه به توجه به این موضوع ناراحت می شد؟
[ترجمه گوگل]آیا این شخص بدون هیچ مشکلی در صورتی متوجه بد خواهد شد؟

7. Chivalry, pure and passionless women, unearthly beauty: the high Southern fantasy possessed them.
[ترجمه ترگمان]Chivalry، پاک و پاک، پاک و عاری از زنان زیبا، زیبایی زمینی و زیبایی جنوب آن ها را تسخیر کرده بود
[ترجمه گوگل]ریزبینی، زنان خالص و بی عیب و نقص، زیبایی غیرانتفاعی، فانتزی فوق العاده جنوبی آنها را در اختیار داشت

8. Her face was passionless, like those by sculptor grave for niches in a temple.
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه
[ترجمه گوگل]چهره اش بدون هیچ زحمتی بود، مانند کسانی که توسط قیصر مجسمه ساز برای سوله ها در یک معبد ساخته شده بودند

9. I tell you hopeless grief is passionless. - -- E . B . Browning.
[ترجمه ترگمان]من به تو می گویم که اندوه ناامیدی است ای - - - ا ب کتاب براونینگ
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که غم و اندوه ناامیدانه بی وقفه است - - E ب براونینگ

10. This passionless girl was like an icicle in the sunshine.
[ترجمه ترگمان]این دختر، مثل قندیل یخ در زیر نور خورشید بود
[ترجمه گوگل]این دختر بی شرمانه مانند یخ زده در آفتاب بود

11. He became insular, emotionally dead, passionless and morose.
[ترجمه ترگمان]او بدون عذاب وجدان و عذاب وجدان خود را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او تبدیل به جزیره، احساساتی مرده، بی وقفه و موروثی شد

12. Chivalry, pure and passionless women, unearthly beauty, some high southern fantasy possessed them.
[ترجمه ترگمان]Chivalry، پاک و پاک، پاک و عاری از زنان، زیبایی و زیبایی زمینی، بعضی از فانتزی جنوبی آن ها را تسخیر کرده بود
[ترجمه گوگل]ریزبینی، زنان خالص و بی شرمانه، زیبایی غیرانتفاعی، بعضی از فانتزی های فوق العاده جنوبی آنها را در اختیار داشتند

13. One should give up anger; one should abandon pride; one should overcome all fetters. I'll never befall him who clings not to mind and body and is passionless.
[ترجمه ترگمان]یکی باید خشم خود را از دست بدهد؛ آدم باید غرور را رها کند؛ آدم باید همه زنجیرها را مهار کند من هیچ وقت بر سر او نخواهم آمد که به جسم و جسم و زندگی خود اطمینان ندارد
[ترجمه گوگل]باید خشم را رها کرد باید غرور را ترک کرد یکی باید بر همه دروغ ها غلبه کند من هرگز به او نمی رسد که به ذهن و بدن چسبیده است و بی وقفه است

14. It was intended as a mark of possession - passionless, deliberate.
[ترجمه ترگمان]قصد داشت به عنوان یک نشان در اختیار خودش باشد - بدون اینکه عمدی باشد - نه عمدی
[ترجمه گوگل]این به عنوان یک علامت مالکیت در نظر گرفته شد - بدون هیچ مشکلی، عمدی


کلمات دیگر: