کلمه جو
صفحه اصلی

phonemic


(زبان شناسی)، واجی، واکی

انگلیسی به فارسی

فونمیک


(زبان‌شناسی) واجی


(زبان‌شناسی) واج‌شناختی، (مربوط به) واج‌شاسی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: phonemically (adv.)
(1) تعریف: of or relating to phonemes or phonemics.

(2) تعریف: serving to distinguish different linguistic speech elements.

• (linguistics) pertaining to phonemes, pertaining to the smallest units of speech upon which language is based

جملات نمونه

1. Considerably fewer word-strings are derived in the phonemic sets, in which all utterances are parsed into less than 70,000 word-strings.
[ترجمه ترگمان]Considerably کلمات کمتری در مجموعه های واجی به دست می آیند، که در آن تمام جملات به کم تر از ۷۰،۰۰۰ کلمه تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]در مجموع مجموعه های واژگانی که در آنها تمام اظهارات به کمتر از 70،000 رشته های رشته ای تجزیه می شود، رشته های کلمات کلیدی کمتری دارند

2. These phonemic transcriptions were then converted automatically to their corresponding mid-class representations.
[ترجمه ترگمان]سپس این transcriptions آوایی به طور خودکار به نمایش های میانی مربوطه خود تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]این رونوشت های فونتیک سپس به طور خودکار به نمایندگی های طبقه متوسط ​​مربوطه تبدیل می شوند

3. The outline should include phonemic contrastive charts of the consonants and vowels.
[ترجمه ترگمان]طرح کلی باید شامل جدول های contrastive مربوط به آوایی و مصوت ها باشد
[ترجمه گوگل]طرح کلی باید شامل نمودارهای هماهنگی واضحی از همخوانها و حروف صدادار باشد

4. Phonemic contrast, complementary distribution, and minimal pair.
[ترجمه ترگمان]کنتراست بالا، توزیع مکمل، و حداقل زوج
[ترجمه گوگل]کنتراست فونمیک، توزیع مکمل و حداقل جفت

5. At 6 months, infants showed phonemic specificity, but this was no longer apparent by 10? 1 months.
[ترجمه ترگمان]در ۶ ماه، نوزادان ویژگی آوایی را نشان دادند، اما این موضوع دیگر تا ۱۰ مشخص نبود؟ ۱ ماه
[ترجمه گوگل]در 6 ماهگی، نوزادان مشخصیت واجشناسی را نشان دادند، اما این 10 مورد دیگر مشخص نشد 1 ماه

6. The phonemic features that occur above the level of the segments are called suprasegmental features.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های آوایی که بالاتر از سطح بخش ها رخ می دهد، ویژگی های suprasegmental نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]ویژگی های فراشناختی که در بالای بخش ها اتفاق می افتد، ویژگی های سوپراسگنتیایی نامیده می شود

7. Having introduced the basic concepts of Phonemic Awareness, Phonics, Fluency, Vocabulary and Comprehension, young students begin to speak confidently, read decodable books and write within months.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان جوان که مفاهیم ابتدایی آگاهی آوایی، آواشناسی، واژگان و درک مطلب را معرفی کرده اند، بااعتماد به نفس صحبت می کنند، کتاب های decodable می خوانند و در عرض چند ماه می نویسند
[ترجمه گوگل]با معرفی مفاهیم اساسی آگاهی واژگان، صدا، فلورانس، واژگان و تفکر، دانش آموزان جوان با اطمینان صحبت می کنند، کتاب های رمزگشایی را خواندند و چند ماهه نوشتند

8. Phonemic Awareness - Able to hear rhyming words and to identify words that begin with the same sound.
[ترجمه ترگمان]آگاهی آوایی - توانا برای شنیدن کلمات هم قافیه و شناسایی کلماتی که با همان صدا شروع می شوند
[ترجمه گوگل]آگاهی واضح - قادر به شنیدن کلمات قافیه و شناسایی کلمات است که با همان صدا آغاز می شود

9. Phonemic contrast refers to the relation between two phonemes.
[ترجمه ترگمان]کنتراست بالا به رابطه بین دو واج اشاره دارد
[ترجمه گوگل]کنتراست فونمیکنمیکننده رابطه بین دو فونم است

10. The Chinese phonemic system is complicated, only a few people can fully understand it.
[ترجمه ترگمان]سیستم آوایی چین پیچیده است، تنها چند نفر می توانند به طور کامل آن را درک کنند
[ترجمه گوگل]سیستم فونتیک چینی پیچیده است، فقط چند نفر می توانند به طور کامل آن را درک کنند

11. Alphabetic writing requires mastery of several dozen symbols that are needed for phonemic representation.
[ترجمه ترگمان]نوشتن الفبایی به تبحر در چندین نماد نیاز دارد که برای نمایش واجی مورد نیاز هستند
[ترجمه گوگل]نوشتن الفبایی مستلزم تسلط بر چندین نماد است که برای نمایندگی واژگان مورد نیاز است

12. Each book contains an unnumbered introductory unit teaching the complete phonemic alphabet and this is constantly revised and practised throughout both levels.
[ترجمه ترگمان]هر کتاب دارای یک واحد مقدماتی unnumbered است که الفبای آوایی کامل را آموزش می دهد و این به طور مداوم در هر دو سطح مورد بازبینی و اجرا قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هر کتاب شامل یک واحد مقدماتی بدون شماره می شود که الفبای واجشناسی کامل را تدریس می کند و این دائما در هر دو سطح تجدید نظر و تجدید نظر می شود

13. Since in every language there are far more syllables than phonemes, syllabic representation must inevitably require more symbols than phonemic representation.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در هر زبانی هجاهای بیشتری از واج وجود دارند، نمایش syllabic به طور اجتناب ناپذیری باید به نشانه های بیشتری نسبت به بازنمود آوایی نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که در هر زبان هجا بیش از phonemes وجود دارد، نمایندگی سلیقه به ناچار نیاز به نمادهای بیشتری نسبت به نمایش واژگان دارد

14. Quite often this includes drill with minimal pairs, sets of words which differ from each other in just one phonemic contrast.
[ترجمه ترگمان]اغلب این شامل تمرین با حداقل جفت، مجموعه کلمات متفاوت از یکدیگر در یک تضاد آوایی است
[ترجمه گوگل]اغلب این شامل تمرین با حداقل جفت، مجموعه ای از کلمات است که با یکدیگر متفاوت است فقط در یک مقابل صوتی

15. In other words, your transcription tends to become more phonemic without being systematically so.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، نسخه برداری شما تمایل دارد که بیشتر phonemic شود بدون این که به طور نظام مند این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، رونویسی شما بدون اینکه به طور سیستماتیک به نظر برسد، تمایل بیشتری به آن دارد

پیشنهاد کاربران

واژه ، صوت


کلمات دیگر: