کلمه جو
صفحه اصلی

mensurable


سنجش پذیر، پیمانه پذیر، قابل اندازه گیری، قابل پیمایش واندازه گیری، پیمودنی

انگلیسی به فارسی

قابل اندازه گیری است، پیمودنی، قابل پیمایش و اندازه گیری


قابل پیمایش واندازه‌گیری، پیمودنی


انگلیسی به انگلیسی

• can be measured, measurable

جملات نمونه

1. If relapse, mensurable education is electronegative, the existence that can think road of inanimation sex make water is affected.
[ترجمه ترگمان]در صورت بازگشت، تحصیلات mensurable به صورت الکترونگاتیو است، وجود آن که می تواند فکر کند که مسیر سکس inanimation بر روی آب تاثیر می گذارد، تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اگر عود، آموزش مؤثر باشد، الکترونگاتیو است، وجود دارد که می تواند جاده ای از جنس نابجا را آب ببندد

2. In IT technology rub Er is mensurable, this law tells us information processing technology to every 18 months promote efficiency one times.
[ترجمه ترگمان]در فن آوری اطلاعات و فن آوری اطلاعات، این قانون به ما می گوید که فن آوری پردازش اطلاعات هر ۱۸ ماه یک بار کارایی را یک بار ارتقا می دهد
[ترجمه گوگل]در فناوری فناوری اطلاعات، ماورا Er قابل سنجش است، این قانون ما را به فن آوری پردازش اطلاعات به هر 18 ماه یک بار افزایش بهره وری را افزایش می دهد

3. Must have mensurable and the goal setting target that can evaluate is a kind of method that expects a will certainly.
[ترجمه ترگمان]باید دقت داشته باشید و هدف تعیین هدف که می تواند ارزیابی شود نوعی از روش ها است که قطعا انتظار کمک خواهد داشت
[ترجمه گوگل]باید اندازه گیری شود و هدف تعیین هدف که بتواند ارزیابی شود نوعی از روش است که قطعا انتظار می رود

4. Repast notices time, mensurable, sanitation, the attention avoids excessive and fat, thick flavour, raw or cold food.
[ترجمه ترگمان]Repast به زمان، mensurable، بهداشت و بهداشت توجه دارد، توجه به غذای بیش از حد و چربی، بوی غلیظ، غذای خام و یا سرد جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]دفع زباله ها زمان، قابل اندازه گیری، بهداشت، توجه می کند از عطر و طعم بیش از حد و چربی، ضخیم، مواد غذایی خام و یا سرد

5. Time value is analysing traffic action, mensurable evaluation has very main effect in the economic benefits of traffic project.
[ترجمه ترگمان]ارزش زمان در حال تحلیل اقدام ترافیک است، ارزیابی mensurable تاثیر بسیار مهمی در منافع اقتصادی پروژه ترافیک دارد
[ترجمه گوگل]ارزش زمان، تجزیه و تحلیل ترافیک، ارزیابی قابل اندازه گیری تاثیر بسیار مهمی در مزایای اقتصادی پروژه ترافیک دارد

6. How mensurable evaluation country develops continuously is one of serious problems that the country develops continuously.
[ترجمه ترگمان]چگونگی توسعه مداوم کشور به طور مداوم یکی از مشکلات جدی است که کشور به طور مداوم توسعه می دهد
[ترجمه گوگل]کشور مستقل ارزشیابی به طور مداوم توسعه می یابد یکی از مشکلات جدی کشور است که به طور مداوم در حال توسعه است

7. In mensurable respect test and verify the system increases the value in the process in economy.
[ترجمه ترگمان]در آزمون احترام mensurable و تایید سیستم، ارزش فرآیند در اقتصاد را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]در آزمون احترام محض و بررسی سیستم، ارزش در روند در اقتصاد را افزایش می دهد

8. So, we drink water to also should time mensurable, each time that enough water divides even distributinging days paragraph.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما آب می نوشم و همچنین هر بار که به اندازه کافی آب را به چند روز تقسیم می کند، آب بنوشید
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما آب را می نوشیم و همچنین زمان باید قابل اندازه گیری باشد، هر بار که آب کافی تقسیم می شود، حتی پاراگراف روزهای توزیع

9. Use mensurable method, study the economic dimensions of product of careful chemical industry.
[ترجمه ترگمان]از روش mensurable استفاده کنید، ابعاد اقتصادی محصول صنعت شیمی با دقت را مطالعه کنید
[ترجمه گوگل]از روش قابل سنجش استفاده کنید، ابعاد اقتصادی محصول صنعت شیمیایی دقیق را مطالعه کنید

10. Li Xiang is mensurable : If a thing compares others overpay to give the effort of 5%, take others possibly the redound of 200% .
[ترجمه ترگمان]لی ژیانگ mensurable (لی ژیانگ یو)می گوید: اگر چیزی با دیگران مقایسه شود و تلاش ۵ % را انجام دهد، احتمالا ۲۰۰ % از این redound مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]Li Xiang قابل اندازه گیری است: اگر چیزی را نسبت به دیگران بیش از حد مجاز به تلاش 5٪، دیگران ممکن است 200٪ کاهش

11. Basis rub Er is mensurable, the amount of the transistor on chip will break up one time inside 18 months.
[ترجمه ترگمان]Basis rub Er، مقدار ترانزیستور روی تراشه یک زمان را در عرض ۱۸ ماه از بین می برد
[ترجمه گوگل]پایه محکم و قابل اندازه گیری است، مقدار ترانزیستور تراشه یک بار در عرض 18 ماه شکست خواهد خورد

12. But, somebody is enraged and not be equal to can make money, the commercial pattern on Internet already countless confirm this is mensurable, video website, happy net, rich guest net is clear proof.
[ترجمه ترگمان]اما، کسی عصبانی است و نمی تواند با آن برابری کند، الگوی تجاری اینترنت تا کنون تعداد بیشماری از این تایید را تایید می کند این سایت mensurable، وب سایت ویدئویی، تور شاد، تور مهمان ثروتمند، مدرک آشکاری است
[ترجمه گوگل]اما، یک نفر خشمگین است و نمی تواند برابر باشد می تواند پول بدست آورد، الگوی تجاری در اینترنت در حال حاضر بی شماری تایید این قابل اندازه گیری است، وب سایت های ویدئویی، خالص خالص، شبکه مهمان غنی اثبات روشن است

13. Financial crisis makes everybody realises, big and not be iron is mensurable, should do enoughly only big, nobody dare move you.
[ترجمه ترگمان]بحران مالی باعث می شود که همه متوجه شوند، بزرگ و نه آهن، باید فقط بزرگ باشد، هیچ کس جرات حرکت شما را ندارد
[ترجمه گوگل]بحران مالی همه را متوجه می کند، بزرگ است و آهن قابل اندازه گیری نیست، باید به اندازه کافی بزرگ باشد، هیچ کس جرات شما را ندارد

14. Hold good dietary convention even, take food everyday should time be hungry is too mensurable, full nevertheless, do not eat and drink too much, avoid to eat the food of super-cooling overheat.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کنوانسیون رژیم غذایی خوب را رعایت کنید، هر روز غذا بخورید، با این وجود، غذا نخورید و بیش از حد مشروب نخورید و از خوردن غذای سوپر - بیش از حد خودداری کنید
[ترجمه گوگل]حتی کنوانسیون رژیم غذایی هم داشته باشید، غذا را هر روز مصرف کنید، زمان گرسنگی بیش از حد محسوب می شود، با این وجود، بیش از حد غذا نمی خورید و نوشیدن می کنید، از خوردن غذاهایی که از حرارت بیش از حد سرد خسته می شوید، اجتناب کنید


کلمات دیگر: