کلمه جو
صفحه اصلی

overweening


معنی : خود رای، مغرور، خود سر، بسیار مغرور
معانی دیگر : غره

انگلیسی به فارسی

بسیار مغرور


بی نظیر، مغرور، بسیار مغرور، خود رای، خود سر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: overweeningly (adv.)
(1) تعریف: particularly forward, vain, and self-promoting.
متضاد: unassuming

- These Hollywood parties tend to be attended by a lot of overweening narcissists.
[ترجمه ترگمان] این احزاب هالیوودی قصد دارند در این مراسم شرکت کنند
[ترجمه گوگل] این احزاب هالیوود اغلب با بسیاری از اعتیاد آوران رو به رو هستند

(2) تعریف: excessively intense; immoderate.

- Her overweening curiosity caused her to go too far at times.
[ترجمه ترگمان] کنجکاوی شدید او باعث شد که بیش از حد پیش برود
[ترجمه گوگل] کنجکاوی شگفت انگیز او باعث شد تا او در زمان های دور خیلی دور بماند

• arrogant; conceited; self-confident
overweening pride, arrogance, and so on is very great pride, arrogance, and so on; a formal word, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

خود رای (صفت)
absolute, opinionated, overconfident, wayward, presumptuous, headstrong, obstinate, arrogant, assuming, presuming, willful, froward, peremptory, overweening, self-assertive, self-opinionated, self-assured, self-confident

مغرور (صفت)
presumptuous, swollen, arrogant, proud, haughty, swanky, snobbish, imperious, prideful, overbearing, assumptive, assured, bigheaded, swank, swelling, sniffy, high-hat, high-minded, hoity-toity, overweening, snippy, snotty, stuck-up, swashing, swollen-headed, toffee-nosed, uppish

خود سر (صفت)
resistant, opinionated, overconfident, wayward, presumptuous, headstrong, intractable, assuming, presuming, willful, intrepid, fearless, froward, untoward, overweening, self-assertive, self-opinionated, self-assured, self-confident

بسیار مغرور (صفت)
overweening

جملات نمونه

1. She is driven by overweening ambition.
[ترجمه ترگمان]او با جاه طلبی مغرور و مغرور رانندگی می کند
[ترجمه گوگل]او از طریق جاه طلبی بی رحم رانده شده است

2. "Your modesty is a cover for your overweening conceit," she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" تواضع شما پوششی برای غرور overweening است \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'تقصیر شما یک پوشش برای تسلیم تلخی است '

3. Gutfreund openly criticized what he considered the overweening greed of the younger generation.
[ترجمه ترگمان]Gutfreund آشکارا آنچه را که او حرص و آز نسل جوان می داند مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]گوتفراند به طور آشکارا آنچه را که به عنوان حرص و طعم و وحشت از نسل جوان تلقی می کرد، مورد انتقاد قرار داد

4. Once again Congress had struck back against an overweening executive branch.
[ترجمه ترگمان]بار دیگر کنگره به یک شعبه اجرایی overweening ضربه زد
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر مجلس کنگره در برابر یک مجتمع اجرایی مجبور شد

5. He was overweening and displayed his slight skill before an expert on a public occasion.
[ترجمه ترگمان]او مغرور بود و مهارت خود را در برابر یک متخصص در یک موقعیت عمومی نشان می داد
[ترجمه گوگل]او شگفت انگیز بود و مهارت کمی خود را قبل از متخصص در مناسبت عمومی به نمایش گذاشت

6. An overweening public sector has stifled growth in jobs in service industries.
[ترجمه ترگمان]یک بخش دولتی مغرور رشد شغل در صنایع خدماتی را خفه کرده است
[ترجمه گوگل]بخش عظیم بخش دولتی رشد مشاغل در صنایع خدماتی را خنثی کرده است

7. Overweening intellectuals stick up their tails which are longer than that of the Monkey Sun Wu - kung.
[ترجمه ترگمان]روشنفکران overweening دم خود را که بلندتر از that سان خوان - کانگ هستند را در خود نگه می دارند
[ترجمه گوگل]روشنفکرانی که باهوش هستند، دم خود را که طولانی تر از خورشید وو کونگ است

8. After 90: heaven and on earth, overweening!
[ترجمه ترگمان]بعد از ۹۰: آسمان و زمین، مغرور است!
[ترجمه گوگل]پس از 90 بهشت ​​و بر روی زمین، بی نظیر!

9. The overweening enemy will soon learn this to his cost.
[ترجمه ترگمان]دشمن مغرور به زودی این مساله را با هزینه خود یاد خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]دشمن بی نظیر به زودی این را به هزینه او می آموزد

10. At base there is an enormous arrogance and an overweening ambition.
[ترجمه ترگمان]در واقع یک تکبر و جاه طلبی مغرور وجود دارد
[ترجمه گوگل]در پایه، یک قهرمان عظیم و جاه طلبی بی نظیر وجود دارد

11. The country's authoritarianism and uniformity owe much to the state's overweening power.
[ترجمه ترگمان]استبداد و یکپارچگی کشور به قدرت overweening دولت مدیون است
[ترجمه گوگل]اقتدارگرائی و یکنواختی کشور به شدت به قدرت فوقالعاده دولت متهم شده است

12. MILWAUKEE: Is this the season in which Andrew Bogut's game justifies his overweening self - confidence?
[ترجمه ترگمان]آیا این فصل بازی که اندرو Bogut با آن خود را توجیه می کند اعتماد به نفس خود را توجیه می کند؟
[ترجمه گوگل]MILWAUKEE آیا این فصل که در آن بازی اندروز Bogut توجیه خود را اعتماد به نفس خود را؟

13. Throughout her life she has hidden her insecurities behind a facade of, at times, overweening self - confidence.
[ترجمه ترگمان]او در طول زندگی خود insecurities خود را پشت سر یک نما، در زمان، با اعتماد به نفس پنهان کرده است
[ترجمه گوگل]در طول زندگی او او ناامنی خود را در پشت نماد، گاهی اوقات، بیش از حد اعتماد به نفس خود را پنهان کرده است

14. Others may fall around us like leaves, or be mowed down by the scythe of Time like grass: these are but metaphors to the unreflecting, buoyant ears and overweening presumption of youth.
[ترجمه ترگمان]ممکن است دیگران مانند برگ در اطراف ما به زمین بیفتند، یا با داس زمانی مانند علف درو کنند: اینها به معنی استعاره، گوش های زودگذر و presumption آمیز جوانان هستند
[ترجمه گوگل]بعضی دیگر ممکن است در برابر ما مثل برگ باقی بمانند و یا توسط چمن زمان مانند چمن پوشیده شوند، اما این استعاره ها به گوش های غریب و پرانرژی و پیش فرض جوانان است

پیشنهاد کاربران

بی حد و حصر

اعتماد به نفس زیاد. خودخواه
overweening ambition


کلمات دیگر: