1. budge up
(انگلیس - عامیانه) دفتی زدن،(روی نیمکت و غیره) جا برای دیگران باز کردن
2. we were unable to budge the boulder
نتوانستیم صخره را از جایش تکان بدهیم.
3. we tried to change her mind, but she refused to budge
کوشیدیم نظرش را عوض کنیم ولی او سماجت کرد.
4. She leaned on the door, but it wouldn't budge.
[ترجمه ترگمان]او به در تکیه داد، اما تکان نمی خورد
[ترجمه گوگل]او بر روی درب خم شد، اما نمی رفت
5. The Americans are adamant that they will not budge on this point.
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها بر این باورند که در این نقطه از جا تکان نخواهند خورد
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها معتقدند که در این نقطه نمی روند
6. I couldn't budge the drawer?it was stuck fast.
[ترجمه ترگمان]من نتونستم کشو رو تکون بدم؟ خیلی سریع گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کشو را بچرخانم؟ سریع گیر کرد
7. She pushed at the door but it wouldn't budge.
[ترجمه ترگمان]او در را هل داد، اما تکان نمی خورد
[ترجمه گوگل]او وارد درب شد، اما نمی رفت
8. Budge up a bit! I'd like to sit down too.
[ترجمه ترگمان]بوگ؟ من هم دوست دارم بشینم
[ترجمه گوگل]بجای کمی! من هم می خواهم نشستم
9. Treacy refuses to budge from his principles.
[ترجمه ترگمان]تریسی از حرکت دادن به اصول خود خودداری می کند
[ترجمه گوگل]تریسی از اصول خود رد می شود
10. She won't budge from her opinions.
[ترجمه ترگمان]او از عقایدش جدا نخواهد شد
[ترجمه گوگل]او از نظراتش دور نمی شود
11. Once his mother had said "no". she wouldn't budge.
[ترجمه ترگمان]وقتی مادرش گفته نه از جایش تکان نخورد
[ترجمه گوگل]مادرش گفت: 'نه' او نمی رفت
12. The dog refused to budge.
[ترجمه ترگمان]سگ از جایش تکان نخورد
[ترجمه گوگل]سگ از کنار رفت
13. Her mother refused to budge from London.
[ترجمه ترگمان]مادرش از نقل مکان از لندن خودداری کرد
[ترجمه گوگل]مادرش از لندن فرار کرد
14. I've tried persuading her, but she won't budge.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم او را متقاعد کنم، اما از جایش تکان نخورد
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را متقاعد کنم، اما او نمی رود