کلمه جو
صفحه اصلی

spoilsport


مناع العیش، به هم زننده ی خوشی دیگران، برج زهر مار، کسیکه بازی دیگران را خراب میکند، کسی که عیش دیگران را منغص میکند

انگلیسی به فارسی

کسی که بازی دیگران را خراب می‌کند ، کسی که عیش دیگران را منغص می‌کند


spoilsport، کسیکه بازی دیگران را خراب میکند، کسی که عیش دیگران را منغص میکند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who, by words or actions, spoils the pleasure of others.

• one who spoils the pleasure or enjoyment of others
if you say that someone is a spoilsport, you mean that they are behaving in a way that ruins other people's pleasure or enjoyment; an informal word.

جملات نمونه

1. Don't be a spoilsport, Richard. Come play with us.
[ترجمه ترگمان]بچه بازی در نیار، ریچارد بیا با ما بازی کن
[ترجمه گوگل]ریچارد نباشید بیا با ما بازی کن

2. Until some spoilsport thought to measure the 100-yard track - and found it was just over 70 yards.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که یه ذره فکر کردم برای اندازه گیری فاصله ۱۰۰ متری و پیدا کردن اون فقط بیش از ۷۰ یارد بوده
[ترجمه گوگل]تا زمانی که برخی از spoilsport فکر کرد برای اندازه گیری مسیر 100 حیاط - و پیدا شد آن را فقط بیش از 70 متری

3. I decline, and feel like a spoilsport.
[ترجمه ترگمان]من کاهش پیدا می کنم و احساس می کنم که مثل یک spoilsport هستم
[ترجمه گوگل]من کاهش می یابد، و احساس می کنم مانند spoilsport

4. Don't be such a spoilsport!
[ترجمه ترگمان]این قدر احمق نباش!
[ترجمه گوگل]آیا چنین اسپویل استار نیستید؟

5. Coun Chandran stopped payment: spoilsport.
[ترجمه ترگمان]coun Chandran پول را قطع کرد: spoilsport
[ترجمه گوگل]سون چاندران پرداخت اسپویل پورت را متوقف کرد

6. Accuse me of being a spoilsport and I will plead guilty.
[ترجمه ترگمان]به من تهمت بزنید که من a هستم و خود را گناهکار اعلام خواهم کرد
[ترجمه گوگل]متهم به داشتن یک اسلحه و من مجازات خواهم کرد

7. She did ask her dad if she could have a big party, but the old spoilsport refused.
[ترجمه ترگمان]از پدرش پرسید که آیا می تواند یک مهمانی بزرگ داشته باشد، اما the امتناع کرد
[ترجمه گوگل]او از پدرش پرسید که آیا او می تواند یک مهمانی بزرگ داشته باشد، اما اسپویل استراحت قدیمی امتناع ورزید

8. He had decided, he told me, to work hard and not to drink and Zelda was treating him as though he were a kill-joy or a spoilsport.
[ترجمه ترگمان]به من گفت که او تصمیم گرفته بود سخت کار کند و not و زلدا طوری رفتار کند که انگار او یک آدم کشته یا a است
[ترجمه گوگل]او تصمیمی گرفته بود، به من گفت، به سختی کار می کند و نوشیدنی نیست و زلتا رفتار او را همانند خنده شادی و یا تفریح ​​و سرگرمی انجام داده است

9. If other people believe that it brings luck or brings face, I'd be a spoilsport.
[ترجمه ترگمان]اگر دیگران اعتقاد دارند که این موفقیت، بخت و اقبال را به ارمغان می اورد، من یک spoilsport خواهم بود
[ترجمه گوگل]اگر دیگران بر این باورند که خوشبختی را به ارمغان می آورد یا چهره را به ارمغان می آورد، من می توانم یک سرگرمی باشد

پیشنهاد کاربران

Partypooper, wet blanket, bummer, buzz kill, spoilsport, killjoy ضدحال

ضد حال

حسود!

ضدحال بازی


کلمات دیگر: