کلمه جو
صفحه اصلی

bugbear


معنی : لو لو
معانی دیگر : بچه خوره، آنچه کودک را با آن بترسانند، هراسه، هر چیزی که ترس یا نگرانی بی جا تولید می کند، با لولو ترساندن

انگلیسی به فارسی

لولو، با لولو ترساندن


bugbear، لو لو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: something that causes fear, esp. fear that is exaggerated or without basis.
مشابه: fright

• irrational fear; difficult problem; goblin that eats naughty children (folklore)
a bugbear is something that worries or upsets people.

مترادف و متضاد

لو لو (اسم)
fright, bogy, bogeyman, caddy, boggle, bugbear, scarecrow, bogle, bugaboo, hobgoblin, golliwog, gollywog, golliwogg

جملات نمونه

1. the possibility of colliding with other planets had become his bugbear
امکان خوردن به سیارات دیگر او را دچار وحشت بیهوده کرده بود.

2. Smoking is a particular bugbear of his.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن یک نشانه خاص از او است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن بویژه از اوست

3. Inflation is the Government's main bugbear.
[ترجمه ترگمان]تورم main اصلی دولت است
[ترجمه گوگل]تورم اصلی اصلی دولت است

4. Inflation is the government's main bugbear.
[ترجمه ترگمان]تورم main اصلی دولت است
[ترجمه گوگل]تورم اصلی اصلی دولت است

5. Money is my biggest bugbear.
[ترجمه ترگمان]پول بزرگ ترین bugbear من است
[ترجمه گوگل]پول بزرگترین قاتل من است

6. Paperwork is our worst bugbear.
[ترجمه ترگمان]کاره ای Paperwork، bugbear است
[ترجمه گوگل]کاغذ کاری ما بدترین بغیر است

7. Paperwork is our bugbear; we can manage the housekeeping between us.
[ترجمه ترگمان]Paperwork bugbear ما است، می توانیم خانه را بین خودمان حل و فصل کنیم
[ترجمه گوگل]کاغذکاری بوگدان ما است؛ ما می توانیم خانه را بین ما اداره کنیم

8. Finally, we come to the bugbear of the 1980s - rubbish collection.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما به the مجموعه زباله ۱۹۸۰ می رسیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما به بغداد دهه 1980 می رسیم - جمع آوری زباله

9. He also mentioned an old bugbear - he thought Vincent should dress better.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به یک bugbear قدیمی اشاره کرد - او فکر می کرد وینسنت باید بهتر لباس بپوشد
[ترجمه گوگل]او همچنین یک بوگدان قدیمی را ذکر کرد - او فکر کرد ونسنت باید بهتر لباس بپوشد

10. Nor was it his other bugbear, the wicked arms manufacturers.
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، ما ترس های دیگرم را از دست داده بودیم
[ترجمه گوگل]همچنین این بغیر دیگر او، تولید کنندگان سلاح شریرانه نبود

11. University reform had long been his bugbear, and now was his bane.
[ترجمه ترگمان]اصلاح دانشگاه مدتی طول کشیده بود، و اکنون مایه دردسر او شده بود
[ترجمه گوگل]اصلاحات دانشگاهی مدتها طول کشید، و اکنون دشمن اوست

12. Germany was always a bugbear for France.
[ترجمه ترگمان]آلمان همواره برای فرانسه bugbear بود
[ترجمه گوگل]آلمان همیشه برای فرانسه مشتاق بود

13. The older you are the more grouchy, with politicians being the biggest bugbear for sexagenarians.
[ترجمه ترگمان]هر چه بزرگ تر باشید، غر غر می زنید، چرا که سیاستمداران بزرگ ترین bugbear برای sexagenarians هستند
[ترجمه گوگل]هر چه بزرگتر هستید، جالب تر می شوید، زیرا سیاستمداران بزرگترین زن باردار هستند

When I was a child, I was afraid of bugbears.

بچه که بودم از لولو می‌ترسیدم.


The possibility of colliding with other planets had become his bugbear.

امکان خوردن به سیارات دیگر او را دچار وحشت بیهوده کرده بود.


پیشنهاد کاربران

تنفر

لولو - یک سر و دو گوش - موجودی که کودکان را از آن میترسانند.


کلمات دیگر: