کلمه جو
صفحه اصلی

mores


معنی : اداب، رسوم
معانی دیگر : آداب و رسوم، رسوم اخلاقی، سنت های اجتماعی، عرف و عادت مردم، عادات

انگلیسی به فارسی

عادات، اداب، رسوم


تجارب، رسوم، اداب


انگلیسی به انگلیسی

• traditional customs of a community; conventions; accepted public manners
the mores of a particular group of people are the customs and habits that they typically have; a formal word.

مترادف و متضاد

اداب (اسم)
ceremonial, mores, habitude, etiquette, rite

رسوم (اسم)
manner, mores, etiquette

traditional customs


Synonyms: attitude, codes, established ways, etiquette, formalities, manners, morals, policies, practices, principles, protocol, rites, rituals, routines, rules, social conduct, standards, way of life


جملات نمونه

1. Expectations reshaped by mores are no longer so easily affronted.
[ترجمه ترگمان]Expectations که به وسیله آداب و رسوم تغییر شکل داده اند به راحتی به آن ها توهین نمی شود
[ترجمه گوگل]انتظارات از طرز تفکر تغییر یافته دیگر به راحتی قابل فهم نیستند

2. They stood for the preservation of the mores and folkways that had guided their forebears for generations.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای حفظ آداب و رسوم و folkways که نیاکان آن ها را برای نسل ها هدایت کرده بودند، ایستادند
[ترجمه گوگل]آنها برای حفظ روحیه و قومیت هایی که نسل های پیشین خود را هدایت می کردند ایستادند

3. This double standard of mores and values between attitudes to men and women was evident throughout the survey.
[ترجمه ترگمان]این استاندارد دوگانه آداب و رسوم بین نگرش ها نسبت به مردان و زنان در سراسر این نظرسنجی مشهود بود
[ترجمه گوگل]این استاندارد دوگانه خواسته ها و ارزش ها بین نگرش به مردان و زنان در طول نظرسنجی مشهود بود

4. Such a shift in mores would not have been predicted by any theory arguing that gay sexuality is fixed.
[ترجمه ترگمان]چنین تغییری در آداب و رسوم به هیچ وجه پیش بینی نمی شد که همجنس گرایی همجنس گرا ثابت باشد
[ترجمه گوگل]چنین تغییری در ادراکات پیش بینی شده توسط هیچ نظریه ای که استدلال می کند که جنسیت همجنسگرایان ثابت شده است نبوده است

5. They are actually shifting social mores of what is considered beautiful.
[ترجمه ترگمان]آن ها واقعا آداب و رسوم اجتماعی را تغییر می دهند که زیبا محسوب می شود
[ترجمه گوگل]آنها در واقع تغییرات اجتماعی را از زیبایی در نظر می گیرند

6. Hence the structure of scientific mores and scientific ethics puton the agenda of research.
[ترجمه ترگمان]از این رو ساختار آداب و رسوم علمی و اصول اخلاقی علمی دستور کار تحقیقات است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب ساختار علایق علمی و اخلاق علمی در برنامه تحقیق قرار می گیرد

7. I love the wide neck mores so than the others personally.
[ترجمه ترگمان]من این گردن پهن رو خیلی بیشتر از دیگران دوست دارم
[ترجمه گوگل]من عاشق گردن گسترده نسبت به شخصیت های دیگر

8. Wedded as they are to traditional mores, Mormons tend to vote Republican.
[ترجمه ترگمان]Wedded از آنجا که به آداب و رسوم سنتی عادت دارند، Mormons خواهان رای دادن به جمهوری خواهان هستند
[ترجمه گوگل]مورمون ها به عنوان شهروندان سنتی معتقد به رای دادن به جمهوری خواهان هستند

9. At the same time, changing social mores and expectations have placed stresses on long - term relationships.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، تغییر آداب و رسوم اجتماعی بر روابط بلند مدت تاکید کرده است
[ترجمه گوگل]در عین حال، تغییر روحیه و انتظارات اجتماعی بر روابط طولانی مدت تأکید داشته است

10. The principles and methods of filter for Mores code under the noise background are introduced.
[ترجمه ترگمان]اصول و روش های فیلتر برای کد Mores تحت پوشش سر و صدا مطرح می شوند
[ترجمه گوگل]اصول و روش های فیلتر برای کد مورس تحت پس زمینه سر و صدا معرفی شده است

11. So "the mores" is considered as the basis of gregariousness and even patriotism.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آداب و رسوم به عنوان اساس gregariousness و حتی میهن پرستی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین 'آداب و رسوم' به عنوان مبنای زایمان و حتی وطن پرستی محسوب می شود

12. It is not just life that breaks down, but social structures and mores, the whole container of civilization.
[ترجمه ترگمان]این فقط زندگی نیست که می شکند، بلکه ساختارهای اجتماعی و آداب و رسوم، کل ظرف تمدن است
[ترجمه گوگل]این فقط زندگی نیست که شکسته می شود، بلکه ساختارها و خواسته های اجتماعی، کل ظرفیت تمدن است

13. Providing a service often requires a thorough local knowledge of the culture and mores of small areas of the community.
[ترجمه ترگمان]ارائه خدمات اغلب مستلزم دانش محلی کامل از فرهنگ و آداب و رسوم جامعه کوچک جامعه است
[ترجمه گوگل]ارائه خدمات اغلب مستلزم آگاهی کامل محلی از فرهنگ و آداب و رسوم مناطق کوچک جامعه است

14. It will be they who commit the most crime, it will be they who will stick two fingers up to conventional mores.
[ترجمه ترگمان]آن ها کسانی خواهند بود که بیش ترین جرم را مرتکب می شوند، آن ها دو انگشت را به آداب و رسوم متعارف پایبند خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آن ها کسانی هستند که مرتکب جنایات بیشتری می شوند، اینها کسانی هستند که دو انگشت را به اندازه عادت های متعارف نگه می دارند

15. It is an ethical or moral judgment in the sense that ethos and mores refer to the customary practices of a group.
[ترجمه ترگمان]این یک قضاوت اخلاقی یا اخلاقی به این معنا است که اخلاق و آداب و رسوم به شیوه های مرسوم یک گروه اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]این یک قضاوت اخلاقی یا اخلاقی است به این معنی که اخلاق و عرف ها به شیوه های معمول یک گروه اشاره می کنند

پیشنهاد کاربران

شعائر

مرام و مسلک


کلمات دیگر: