1. don't bring the guests to this room; i am not presentable
مهمانان را به این اتاق نیاور چون لباس مناسب به تن ندارم.
2. Jeremy was looking quite presentable in a suit and tie.
[ترجمه ترگمان]جرمی در کت و شلوار شیک و مرتب به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]جرمی کاملا مناسب در کت و شلوار بود
3. She managed to make herself presentable in time for work.
[ترجمه ترگمان]او موفق شد به موقع کار را مرتب و مرتب کند
[ترجمه گوگل]او توانست زمان خودش را برای کار خود به نمایش بگذارد
4. I have nothing presentable to wear.
[ترجمه ترگمان]من هیچ لباسی برای پوشیدن ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچ چیز قابل توصیف برای پوشیدن ندارم
5. She's a presentable young woman.
[ترجمه ترگمان]این زن جوان قابل presentable است
[ترجمه گوگل]او یک زن جوان قابل تحسین است
6. I've got nothing presentable to wear.
[ترجمه ترگمان]من هیچ لباسی برای پوشیدن ندارم
[ترجمه گوگل]من چیزی برای نشان دادن به پوشیدن ندارم
7. I must go and make myself presentable before the guests arrive.
[ترجمه پریا] قبل از آمدن مهمان هاباید بروم به سرو وضعم برسم.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه مهمان ها برسند من باید بروم و سر و سامان بگیرم
[ترجمه گوگل]باید قبل از اینکه مهمانان وارد شوند، باید خودم را نماینده کنم
8. She was not exactly good-looking, but perfectly presentable.
[ترجمه ترگمان]او کاملا خوش قیافه نبود، اما کاملا مرتب بود
[ترجمه گوگل]او دقیقا خوب نیست، اما کاملا قابل توصیف است
9. It is the Eastern religions repackaged and made presentable for consumption by Western minds.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس، ادیان شرقی است و قابل استفاده برای مصرف توسط ذهن های غربی است
[ترجمه گوگل]این ادیان شرقی بسته بندی شده و برای ذهن غربی قابل استفاده است
10. Arnold was a very presentable young fellow.
[ترجمه ترگمان]آرنولد جوان بسیار محترمی بود
[ترجمه گوگل]آرنولد همکار بسیار قابل تحسین بود
11. The other men were even worse, even less presentable.
[ترجمه ترگمان]بقیه مردان حتی بدتر از این هم بودند
[ترجمه گوگل]مردان دیگر حتی بدتر، حتی کمتر قابل توصیف بودند
12. I make sure Mum looks presentable on Mondays and Thursdays.
[ترجمه ترگمان]من مطمئن هستم که مامان دوشنبه و پنجشنبه مرتب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که مادر در روزهای دوشنبه و پنج شنبه ها قابل نمایش است
13. But now Joe was more presentable, and he formed a close friendship with both Katharine and Phil Graham.
[ترجمه ترگمان]اما حالا جو بیشتر مرتب شده بود و با هر دو کاترین و فیل گراه ام یک دوستی صمیمی تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر جو بیشتر قابل توصیف بود، و او دوستانه نزدیک با Katharine و فیل گراهام تشکیل داد
14. I made myself presentable and sallied forth.
[ترجمه ترگمان]خودم را مرتب کردم و به راه افتادم
[ترجمه گوگل]من خودم را به نمایش گذاشتم
15. He's got dozens of suits but not one of them is presentable.
[ترجمه ترگمان]او ده ها کت و شلوار دارد، اما یکی از آن ها قابل پوشیدن نیست
[ترجمه گوگل]او ده ها تن از لباس ها را می گیرد، اما هیچ کدام از آنها قابل نمایش نیست