کلمه جو
صفحه اصلی

stridency


گوشخراشی

انگلیسی به فارسی

گوشخراشی


رأی گیری، گوشخراشی


انگلیسی به انگلیسی

• shrillness, harshness of sound
stridency is the quality of stating your opinions and feelings very strongly; used showing disapproval.

جملات نمونه

1. Many voters were alarmed by the President'snew stridency.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رای دهندگان توسط رئیس جمهور snew stridency مورد تهدید قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از رای دهندگان با ریاست جمهوری جدید رژیم مورد هجوم قرار گرفتند

2. In the face of academic criticism, Black Paper stridency and research like that of Bennett, political intervention was inevitable.
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با انتقادات آکادمیک، مقاله سیاه stridency و تحقیقاتی مانند بنت، مداخله سیاسی اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]در مواجهه با انتقادهای دانشگاهی، ریاست مقاله سیاه و تحقیقاتی مانند بنت، مداخلات سیاسی اجتناب ناپذیر بود

3. The stridency of their assertions tended to grow in inverse proportion to the extent of their knowledge on costs.
[ترجمه ترگمان]The بودن اظهارات آن ها گرایش به رشد در نسبت معکوس تا حد دانش آن ها بر هزینه ها داشت
[ترجمه گوگل]رأی دادن به اظهارات آنها تمایل به افزایش در نسبت معکوس به میزان دانش خود را در مورد هزینه ها

4. His stridency also reflected a new perspective on the importance of the whole conflict.
[ترجمه ترگمان]او همچنین دیدگاه جدیدی را در مورد اهمیت کل تعارض نشان داد
[ترجمه گوگل]ریاست او همچنین دیدگاه جدیدی را درباره اهمیت تمام مناقشات منعکس می کند

5. And the stridency of those who argue otherwise bears eloquent testimony to that fact.
[ترجمه ترگمان]و stridency کسانی که در غیر این صورت مدعی هستند گواهی eloquent بر این حقیقت دارند
[ترجمه گوگل]و رأی دادن کسانی که استدلال می کنند در غیر این صورت شهادت فصاحتی به این واقعیت می دهد

6. That accounted for its stridency and its determined effort to provoke alarm.
[ترجمه ترگمان]این اقدام به علت تلاش و کوشش و کوشش و کوشش خود بود که موجب ترس و اضطراب گردد
[ترجمه گوگل]این امر به ریاست آن و تلاش متعهدانه خود برای تحریک زنگ خطر کمک کرد

7. Vietnam had reacted with unprecedented stridency by holding the live-fire drill and issuing a decree on the terms of military service, he added.
[ترجمه ترگمان]وی افزود که ویتنام با برگزاری تمرین اطفا حریق و صدور حکمی در رابطه با شرایط خدمت نظامی، با stridency بی سابقه واکنش نشان داده بود
[ترجمه گوگل]او افزود که ویتنام با برگزاری تمرینات بی نظیر و صدور حکمی در مورد شرایط خدمات نظامی، با برگزاری انتخابات بی سابقه ای واکنش نشان داد

8. The stridency of part of speech knowledge is still an open issue in the study of automatic Parsing .
[ترجمه ترگمان]The بخشی از دانش گفتاری هنوز یک مساله باز در مطالعه of اتوماتیک می باشد
[ترجمه گوگل]رعایت بخشی از دانش گفتاری همچنان یک مسئله باز در مطالعه پارسینگ خودکار است

9. If there is a stridency in what I say it is because I believe Nigeria is once again on the brink of a precipice.
[ترجمه ترگمان]اگر یک stridency در آنچه می گویم وجود دارد این است که من معتقدم که نیجریه یک بار دیگر در لبه پرتگاهی قرار دارد
[ترجمه گوگل]اگر در آنچه که من می گویم، ریاست جمهوری وجود دارد، چرا که معتقدم نیجریه بار دیگر در آستانه یک نهر است

10. Mr Ibrahim's stridency[3] was, perhaps, inspired by America's decision, in March, to keep Libya on its official list of state sponsors of terrorism, a dubious distinction it has held since 197
[ترجمه ترگمان]آقای ابراهیم stridency (۳)احتمالا با الهام از تصمیم آمریکا در ماه مارس برای دور نگه داشتن لیبی در فهرست رسمی حامیان مالی تروریسم، یک تمایز مشکوک که از ۱۹۷ سال گذشته برگزار شده است
[ترجمه گوگل]شاید در ماه مارس ریاست جمهوری آقای ابراهیم [3] الهام گرفته از تصمیم آمریکا برای حفظ لیبی در فهرست رسمی خود از حامیان دولت تروریسم باشد، تمایز متضاد آن از سال 197

11. When the heat and stridency of the party burst upon us through the open door, I began to regret that I had not been more firm in refusing this once.
[ترجمه ترگمان]وقتی گرما و گرمای حزب از در باز وارد ما شد، از اینکه یک بار دیگر شرکت نکرده بودم پشیمان شدم
[ترجمه گوگل]هنگامی که گرما و رعب و وحشت حزب از طریق درهای باز به ما سرازیر شد، من شروع به پشیمانی نمودم که در آن زمان یک بار از این امر مستثنی نبودم

12. As the situation becomes more desperate, there is a growing stridency in the appeals for aid.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که وضعیت بسیار نومید کننده می شود، یک stridency در حال رشد در درخواست های کمک وجود دارد
[ترجمه گوگل]همانطور که وضعیت ناامیدتر شده است، در درخواست های کمک رسانی، در حال افزایش است

13. His speeches were hardened a little, but he wasn't much good at abuse or jokes or stridency or sneering.
[ترجمه ترگمان]speeches کمی سخت شده بود، اما از سو استفاده کردن یا شوخی یا پوزخند زدن خوب نبود
[ترجمه گوگل]سخنرانیهای او کمی کم شد، اما او در مورد سوء استفاده یا جوک و یا ریاست یا عصبانی بودن خیلی خوب نبود

14. The suspicion with which the renewal movement was viewed seems to have diminished, as does the stridency of charismatic claims.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سو ظن با کدام جنبش تجدید نظر کاهش یافته است، همان طور که the ادعاهای کاریزماتیک زیادی دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد سوء ظن که جنبش تجدیدنظر در آن مشاهده شده، کاهش یافته است، همانطور که ریاست ادعاهای کاریزماتیک نیز دارد

پیشنهاد کاربران

جَنَم، جسارت، سرسختی

بی پروایی، جسارت، گستاخی


کلمات دیگر: