کلمه جو
صفحه اصلی

thoroughgoing


معنی : تمام و کمال، بسیار دقیق
معانی دیگر : دقیق، موشکاف، موشکافانه، بی قید وشرط، مطلق، تمام وکمال، مفرط

انگلیسی به فارسی

بسیار دقیق، تمام وکمال


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: marked by thoroughness or completeness; very thorough.
مشابه: complete, extensive, intimate, radical, thorough

- a thoroughgoing review of her work
[ترجمه ترگمان] بررسی دقیق آثار او
[ترجمه گوگل] یک بررسی کامل از کار او

(2) تعریف: unqualified or unmitigated; complete.
مشابه: arrant, complete, downright, extensive, out-and-out, regular, thorough

- a thoroughgoing fool
[ترجمه ترگمان] یه احمق احمق
[ترجمه گوگل] یک احمق جدی

• deep, basic; profound; complete
a thoroughgoing action or quality is complete and full.

مترادف و متضاد

absolute, utter


تمام و کمال (صفت)
thorough, well, whole, consummate, thoroughgoing

بسیار دقیق (صفت)
thoroughgoing, precisionist

exhaustive


Synonyms: absolute, all-embracing, all-inclusive, all-out, all the way, assiduous, blow-by-blow, careful, circumstantial, clocklike, complete, comprehensive, conscientious, detailed, efficient, exact, from A to Z, full, full-dress, in-depth, intensive, itemized, meticulous, minute, painstaking, particular, particularized, plenty, royal, scrupulous, slam-bang, soup to nuts, sweeping, tough, whole-hog


Antonyms: incomplete, inexhaustive, partial, superficial, unfinished


Synonyms: arrant, complete, consummate, downright, entire, out-and-out, outright, perfect, pure, rank, sheer, straight-out, total, unmitigated, unqualified


Antonyms: deficient, imperfect, inadequate


جملات نمونه

1. It was all a thoroughgoing waste of time.
[ترجمه ترگمان]وقت تلف کردن بود
[ترجمه گوگل]این همه اتلاف وقت بود

2. The programme has been a thoroughgoing success.
[ترجمه ترگمان]این برنامه موفقیت آمیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]این برنامه یک موفقیت کامل است

3. For Buckle, this laid the foundations for a thoroughgoing science of history, and others shared his belief.
[ترجمه ترگمان]برای کل، این کار شالوده یک علم دقیق در تاریخ را پی ریزی کرد، و دیگران عقیده او را به اشتراک گذاشتند
[ترجمه گوگل]برای دست و پنجه نرم، این پایه برای یک علم تمام عیار از تاریخ گذاشته، و دیگران باور خود را به اشتراک گذاشته

4. A thoroughgoing deconstructive analysis would show culture being absorbed into literature, or at least into textuality and verbal play.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل ساختار شکنانه خود، فرهنگ را به ادبیات، یا حداقل به textuality و نمایش شفاهی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل جامع تجزیه و تحلیل نشان می دهد که فرهنگ جذب شده به ادبیات، و یا حداقل به textuality و بازی کلامی

5. There is no evidence that they were thoroughgoing pacifists.
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی وجود نداره که ما pacifists صلح کنیم
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود ندارد که آنها صلح طلبان کاملا جدی بودند

6. The experiment also illustrates how thoroughgoing one has to be in applying quantum mechanics.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش همچنین نشان می دهد که thoroughgoing تا چه حد باید در استفاده از مکانیک کوانتومی باشد
[ترجمه گوگل]این آزمایش همچنین نشان می دهد که چطور باید یک مکانیک کوانتومی داشته باشیم

7. The tutoring program is a thoroughgoing success.
[ترجمه ترگمان]برنامه مربیگری یک موفقیت کامل است
[ترجمه گوگل]برنامه تدریس موفقیت بزرگی است

8. A thoroughgoing royalist, he was responsible for beheading some of those he captured, apparently after some form of trial.
[ترجمه ترگمان]یک سلطنت طلب thoroughgoing که مسئول سر بریدن برخی از آنان بود که ظاهرا پس از یک نوع محاکمه دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل]یکی از سلطنتطلبان خردسال، او مسئول خاتمه بخشیدن برخی از کسانی بود که او دستگیر شده بود، ظاهرا پس از اتمام یک محاکمه

9. His attitude was that of a Marxist, a thoroughgoing materialist.
[ترجمه ترگمان]نگرش او این بود که مارکسیست، a materialist
[ترجمه گوگل]نگرش وی به یک مارکسیست، یک ماتریالیست کامل بود

10. A thoroughgoing materialist should approach this question in the way advocated by Comrade Mao Zedong.
[ترجمه ترگمان]ماده materialist کامل باید به این سوال به روشی که از سوی رفیق مایو Zedong حمایت می شود، نزدیک شود
[ترجمه گوگل]ماتریالیست کامل باید به این سوال در مسیری که از طرف رفیق مائو زدونگ حمایت می شود، برسد

11. Thirdly, Thoroughgoing excavates the content of ideological and political education in teaching material.
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، thoroughgoing محتوای آموزش ایدئولوژیک و سیاسی را در زمینه تدریس بیان می کند
[ترجمه گوگل]سوم اینکه، Thoroughgoing محتوای آموزش ایدئولوژیک و سیاسی را در تدریس مواد می کاهد

12. There must be a thoroughgoing socialist revolution on the political and ideological fronts too.
[ترجمه ترگمان]باید انقلاب سوسیالیستی کامل در جبهه های سیاسی و ایدئولوژیک نیز وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]باید یک انقلاب کامل سوسیالیستی در سرحدات سیاسی و ایدئولوژیک نیز داشته باشد

13. a thoroughgoing revision of the text.
[ترجمه ترگمان]بازبینی کامل متن این متن
[ترجمه گوگل]بازنگری کامل از متن

14. The May 4 th Movement was a thoroughgoing, uncompromising revolutionary movement against imperialism and feudalism.
[ترجمه ترگمان]جنبش چهارم ماه مه یک جنبش انقلابی، uncompromising در برابر امپریالیسم و ملوک الطوایفی بود
[ترجمه گوگل]جنبش 4 مه جنبشی کاملا انقلابی و ضد انقلابی علیه امپریالیسم و ​​فئودالیسم بود

پیشنهاد کاربران

تمام عیار

بسیار جامع، تمام و کمال


کلمات دیگر: