کلمه جو
صفحه اصلی

truant


معنی : طفره رو، مکتب گریز، شاگرد یا ادم طفره رو، از اموزشگاه گریز زدن
معانی دیگر : از مدرسه فرار کردن، مدرسه گریزی کردن، از مسئولیت شانه خالی کردن، (مهجور) آدم تنبل، کاهل، تنه لش، فراری از مدرسه، (طفل) گریزپا، وظیفه نشناس

انگلیسی به فارسی

طفره رو، از اموزشگاه گریز زدن، شاگرد یا آدم طفره رو، مکتب گریز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is absent without permission, esp. from a school.
مشابه: absentee, delinquent, no-show

(2) تعریف: one who shirks a duty or obligation.
مترادف: shirker, slacker
مشابه: absentee, delinquent, do-nothing, dodger, goof-off, loafer
صفت ( adjective )
مشتقات: truancy (n.)
(1) تعریف: absent, esp. from school, without permission.
مشابه: absent, absent without leave

(2) تعریف: neglectful of a duty or obligation.
مترادف: delinquent, derelict, negligent, remiss
مشابه: careless, do-nothing, idle, lax, lazy, neglectful, slack

• one who stays out of school without permission, one who is absent; one who evades his responsibilities
a truant is a child who stays away from school without permission.

مترادف و متضاد

طفره رو (اسم)
shirk, wag, dodger, slacker, shuffler, hedger, truant

مکتب گریز (اسم)
truant

شاگرد یا ادم طفره رو (اسم)
truant

از اموزشگاه گریز زدن (فعل)
truant

absent


Synonyms: absent without leave, astray, away, AWOL, cutting class, gone, hooky, missing, no-show, not present, playing hooky, skipping school


absentee


Synonyms: delinquent, deserter, draft dodger, hooky player, malingerer, no-show, runaway, shirker


جملات نمونه

1. play truant
از مدرسه فرار کردن،وظیفه نشناسی کردن

2. . . . will bring to school a truant child (even) on friday
. . . جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

3. . . . will bring to school a truant child on fridays
. . . جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

4. She often played truant and wrote her own sick notes.
[ترجمه ترگمان]او اغلب از مدرسه فرار می کرد و یادداشت های روزانه اش را می نوشت
[ترجمه گوگل]او اغلب بازی کرد و یادداشت های بیمار خود را نوشت

5. I found the truant throwing stones in the river.
[ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که بچه ها سنگ پرت میکنن تو رودخونه
[ترجمه گوگل]سنگ های پرتاب شده در رودخانه را پیدا کردم

6. Nick was truant seven days this month.
[ترجمه ترگمان]نیک در این ماه هفت روز از مدرسه فرار می کرد
[ترجمه گوگل]نیک هفت روز این ماه را تحمل کرد

7. I'll never fatten my students into playing truant.
[ترجمه ترگمان]من هرگز دانش آموزان خود را برای بازی کردن از مدرسه پروار نمی کنم
[ترجمه گوگل]من هرگز دانشجویانم را برای بازی کردن با فرزندان خود نخواهم کشت

8. The child was punished for playing truant.
[ترجمه ترگمان]بچه برای فرار کردن تنبیه شد
[ترجمه گوگل]کودک برای بازی کردن مجازات شد

9. Once, for example, a truant officer came knocking on the door of our rooming house in Dublin, Mississippi.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک مامور گریز از مدرسه به در خانه ما در دابلین، میسیسیپی، حمله کرد
[ترجمه گوگل]برای مثال، یک بار، به عنوان مثال، یک افسر قاتل در درب خانه ما در خانه دوبلین، می سی سی پی، ضربه زد

10. When Tom played truant again, his mother as mad as a wet hen.
[ترجمه ترگمان]وقتی تام دوباره از مدرسه فرار می کرد مادرش مثل یک مرغ خیس دیوانه بود
[ترجمه گوگل]وقتی که تام دوباره با هم بازی کرد، مادرش به عنوان مرغ مرطوب به نظر می رسید

11. Husbands will play truant, you know.
[ترجمه ترگمان] تو می دونی که \"چارلز\"، از مدرسه فرار می کنه
[ترجمه گوگل]شوهرها به شما اعتماد می کنند، می دانید

12. In my last year I played truant a lot.
[ترجمه ترگمان]در سال آخر، من یک مدرسه دیگر را بازی می کردم
[ترجمه گوگل]در سال گذشته من خیلی زیاد بازی کردم

13. Mother gave me a dressing down for playing truant.
[ترجمه ترگمان]مادر برای بازی کردن به من لباس پوشید
[ترجمه گوگل]مادر به من دستور داد تا بازی را انجام دهد

14. Little Boys who play truant from school are unimaginative.
[ترجمه ترگمان]بچه های کوچک که از مدرسه فرار می کنند، بی unimaginative
[ترجمه گوگل]پسران کوچک که از مدرسه بازی می کنند، غیرقابل انکار هستند

15. Peter was skinned for playing truant.
[ترجمه ترگمان]پیتر به خاطر بازی کردن پوست از خود بی خود شده بود
[ترجمه گوگل]پیتر برای بازی کردن به سر می برد

... will bring to school a truant child on Fridays

... جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را


اصطلاحات

play truant

از مدرسه فرار کردن، وظیفه‌نشناسی کردن


پیشنهاد کاربران

اگر فکر کنید کلمه ای مثل ( دَررُو ) یک واژه انگلیسی باشد و مانند کلمه ( تِرواِنت ) اکنون میخواهید ترجمه اَش کنید. تمام معانی ذکرشده با کلمه دَررُو مطابقت دارد. پس در یک کلام میشود گفت که: ( ( truant=دَررُو ) )

دانش آموز فراری


دانش آموزی که از مدرسه فرار کرده
A student who stays out of school illegally and without permission


کلمات دیگر: