کلمه جو
صفحه اصلی

collywobbles


معنی : درد دل، درد معده
معانی دیگر : (عامیانه - معمولا با: the) دل درد، دلهره

انگلیسی به فارسی

درد معده، درد دل


collywobbles، درد معده، درد دل


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) feeling of apprehension or nervousness
if you have the collywobbles, you are very nervous and worried; an informal word.

مترادف و متضاد

درد دل (اسم)
screed, chat, confabulation, collywobbles

درد معده (اسم)
stomach ache, collywobbles

جملات نمونه

1. the bad report must have given the president the collywobbles
لابد این گزارش بد رئیس جمهور را حسابی برزخ کرده است.

2. I've got the collywobbles about my exam this afternoon.
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر حالم به هم می خورد
[ترجمه گوگل]من بعد از ظهر در مورد امتحان امتحان کردم

3. Are collywobbles and lumbar acid the symptom of disease of department of gynaecology?
[ترجمه ترگمان]درد کمر و کمر درد ناشی از بیماری department است؟
[ترجمه گوگل]آیا عصبی و اسید کمری علامت بیماری در بخش زنان و زایمان است؟

4. I always get the collywobbles before an interview.
[ترجمه ترگمان]من همیشه قبل از مصاحبه حالم به هم میخوره
[ترجمه گوگل]من همیشه قبل از مصاحبه با collywobbles می روم

5. If your child is blusterous collywobbles or headache, but do not have any explicit symptoms again, so he may be mental insecurity.
[ترجمه ترگمان]اگر کودک شما دچار دردسر یا سردرد شده باشد، اما دیگر علائم آشکاری ندارد، بنابراین ممکن است نا امنی روانی باشد
[ترجمه گوگل]اگر فرزند شما در معرض تهوع و استفراغ یا سردرد است، اما هیچ علامت صریحی از خود نشان نداده اید، بنابراین ممکن است ناامنی ذهنی شما ایجاد شود

6. Is collywobbles faints how to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]از اینکه مسئولیت رو به عهده بگیره، درد می کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا collywobbles ناخوشایند چگونه به بازگشت مسئولیت؟

7. Is the collywobbles after appendix operation how to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]آیا این collywobbles پس از appendix عمل می کند که چگونه باید یک مسئولیت را بر عهده بگیرد؟
[ترجمه گوگل]آیا پس از عملیات آپاندیس، عصبی شدن چگونه است؟

8. Collywobbles divide season, divide time.
[ترجمه ترگمان]collywobbles فصل تقسیم کنید، زمان تقسیم کنید
[ترجمه گوگل]Collywobbles تقسیم فصل، تقسیم زمان

9. It's easy to recognise its surface symptoms: the anger, the panic, the shakes and the collywobbles.
[ترجمه ترگمان]تشخیص علایم سطحی آن آسان است: عصبانیت، وحشت، لرزش و لرزش
[ترجمه گوگل]نشانه های سطح آن، خشم، وحشت، لرزش و انعطاف پذیری، قابل تشخیص است

10. Her husband went climbing mountains last weekend. It gave her the collywobbles even to think about it.
[ترجمه ترگمان]شوهرش آخر هفته پیش از کوه بالا رفت حتی فکر کردن به آن را هم به او می بخشید
[ترجمه گوگل]شوهرش در آخر هفته گذشته از کوه ها بالا رفت این به او اجازه می دهد تا حتی در مورد آن فکر کند

The bad report must have given the President the collywobbles.

لابد این گزارش بد رئیس‌جمهور را حسابی برزخ کرده است.



کلمات دیگر: