کلمه جو
صفحه اصلی

apanage


معنی : تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف
معانی دیگر : امتیازات و اموالی که بفرزند ارشد شاهزاده اختصاصداشت، متعلفات، بخشش، احق، مستمری

انگلیسی به فارسی

امتیازات و اموالی که به فرزند ارشد (شاهزاده) اختصاص داشت، ایالت، حوزه، درآمد اتفاقی، تابع، متعلفات، بخشش، وقف، مستمری


آپاناگ، ایالت، حوزه، درامد اتفاقی، تابع، متعلقات، وقف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of appanage.

• adjunct, natural attachment; rightful possession; provision for the subsistence of royal descendants (as in land, regular income, etc.)

مترادف و متضاد

تابع (اسم)
submission, accessory, subsidiary, subordinate, function, citizen, sub, follower, suffragan, apanage, appanage, subaltern, sequela, servitor, subdominant

حوزه (اسم)
extent, range, circle, area, ambit, sphere, domain, realm, scope, precinct, apanage, appanage, zone, district, department, compass

ایالت (اسم)
apanage, state, province, shire, appanage

درامد اتفاقی (اسم)
apanage, appanage

متعلقات (اسم)
apanage, appanage, belonging, paraphernalia, appurtenance, purtenance, appurtenant

وقف (اسم)
devotion, consecration, apanage, appanage

جملات نمونه

1. After applying balm to Cleo's face, Apanage took them to Dratslinger's workroom.
[ترجمه ترگمان]پس از استفاده از مرهمی بر روی چهره Cleo، Apanage آن ها را به کارگاه Dratslinger برد
[ترجمه گوگل]بعد از اعمال مومیایی به چهره Cleo، Apanage آنها را به اتاق کار Dratslinger برد

2. Apanage deftly drew the bottle away from the empty net and inserted a magical cork into its neck.
[ترجمه ترگمان]ماهرانه بطری را از تور خالی بیرون کشید و چوب پنبه جادویی را در گردن آن فرو کرد
[ترجمه گوگل]Apanage به طرز محسوسی بطری را از خال خال خالی بیرون آورد و چوب پنجه جادویی را به گردنش گذاشت

3. Using the lantern, Apanage lit candles set in sconces on the wall.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فانوس، شمع روشن، شمع را بر دیوار نصب کرده بود
[ترجمه گوگل]با استفاده از فانوس، Apanage شمع های روشن در گلدان بر روی دیوار نصب شده است

4. I explored the apanage ownership of biogenetic resources, and put forward the concepts of meta-property right, derived property right and rights of modification of biogenetic resources.
[ترجمه ترگمان]من مالکیت apanage منابع biogenetic را بررسی کردم و مفاهیم of حق مالکیت، حق مالکیت و حق تغییر منابع biogenetic را مطرح کردم
[ترجمه گوگل]من مالکیت آپاناج منابع زیست زیستی را بررسی کردم و مفاهیم حق مالکیت متقارن، حق مالکیت مشتق شده و حقوق اصلاح منابع بیوگنتیکی را مطرح کردم

5. Subsequently, the reporter passes inquiry discovery, the apanage of its telephone number is Guangzhou.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، گزارشگر از کشف پرسشگری استفاده می کند، the شماره تلفنش Guangzhou می باشد
[ترجمه گوگل]پس از آن، خبرنگار از طریق جستجوی کشف می کند، شماره تلفن آن شماره تلفن گوانگژو است

6. Execute apanage management, unit autonomy of responsible, dweller, community serves mode.
[ترجمه ترگمان]اجرای مدیریت apanage، استقلال واحدی از مسیول، ساکن، و جامعه به صورت مد عمل می کند
[ترجمه گوگل]اجرای مدیریت آپاناژی، واحد خودمختاری مسئول، ساکن، جامعه در خدمت حالت

7. Cannot. Must deal with to branch of apanage labor safeguard first " labor manual " .
[ترجمه ترگمان]نمی توان این کار را کرد باید با شاخه ای از نیروی کار apanage که در ابتدا \"کتابچه کار\" را تامین می کند، سر و کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]نمی توانم باید ابتدا 'دفتر کار' را به شاخه ای از نیروی کار دست یابیم

8. Their tangible resources are managed on apanage principle, but their intangible resources are mutual and have communal property rights.
[ترجمه ترگمان]منابع ملموس آن ها براساس اصل apanage اداره می شوند، اما منابع نامشهود آن ها متقابل است و حق مالکیت اشتراکی دارند
[ترجمه گوگل]منابع ملموس آنها بر اساس اصل آپاناج مدیریت می شوند، اما منابع نامحدود آنها متقابل و دارای حقوق مالکیت جمعی هستند

9. Unemployed insurance executes apanage management.
[ترجمه ترگمان]بیمه بی کار مدیریت apanage را اجرا می کند
[ترجمه گوگل]بیمه بیکار مدیریت مدیریت آپانا را اجرا می کند

10. Thin silk cords and silver chains hung down from the nets, which Apanage adjusting by pulling and tweaking them.
[ترجمه ترگمان]تاره ای ابریشم نازک و زنجیره ای نقره ای از تورهای ماهیگیری پایین می آمد، که با کشیدن و فشار دادن آن ها بر آن ها تاثیر می گذاشت
[ترجمه گوگل]طنابهای ابریشمی نازک و زنجیرهای نقره از شبکه برداشته میشوند که Apanage با کشیدن و تشدید آنها تنظیم می شود

11. It is premise of land sell one's own things and link up with of apanage taxation pay, ask enterprise fractionation is registered, bring about business management difficulty to increase.
[ترجمه ترگمان]فرض بر این است که زمین چیز خود را می فروشد و با پرداخت مالیات apanage ارتباط برقرار می کند، از شرکت fractionation درخواست می کند که مشکلات مدیریت کسب وکار را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که زمین از چیزهای خود به فروش برسد و با پرداخت مالیات آپاناگ ارتباط برقرار کند، از اینکه تقسیم بندی شرکت ثبت شده باشد، افزایش مشکالت مدیریت کسب و کار را افزایش می دهد

12. Major at that time abbey be in meridional area, and the sea in meridional apanage climate, suit plant flowers and plants extremely.
[ترجمه ترگمان]سرگرد در آن زمان کلیسا در منطقه meridional، و دریا در آب و هوای meridional، برای گل ها و گیاهان به شدت مناسب است
[ترجمه گوگل]در آن زمان عمده ترین کلیسا در منطقه مرزی، و دریا در آب و هوای مرطوب آب و هوا، گل گیاهان و گیاهان بسیار


کلمات دیگر: