کلمه جو
صفحه اصلی

cognoscente


معنی : عتیقه شناس، متخصص در اثار هنری
معانی دیگر : (به ویژه در هنر و کارهای دستی) خبره، هنرشناس

انگلیسی به فارسی

متخصص در آثار هنری، عتیقه‌شناس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: cognoscenti
• : تعریف: someone who has exceptional knowledge in a given area, esp. of fashion, literature, or the fine arts; connoisseur.

- The jazz cognoscenti revere his recordings, but most people have never heard of him.
[ترجمه ترگمان] افراد گروه جاز با توجه به مکالمات او، اما بیشتر مردم هرگز راجع به او چیزی نشنیده بودند
[ترجمه گوگل] شخصیت شناسی جاز شخصیت های او را احیا می کند، اما اکثر مردم هرگز از او خواسته اند

• expert, specialist

مترادف و متضاد

عتیقه شناس (اسم)
antiquary, cognoscente

متخصص در اثار هنری (اسم)
cognoscente

جملات نمونه

1. Not being one of the cognoscenti, I failed to understand the ballet's subtler points.
[ترجمه ترگمان]من که یکی از the نبودم، توانستم نکات ظریف باله را درک کنم
[ترجمه گوگل]عدم شناختن یکی از عوامل شناختی، من نمیتوانستم نقاط ضعف باله را درک کنم

2. She has an international reputation among film cognoscenti.
[ترجمه ترگمان]او در بین فیلم های film شهرتی بین المللی دارد
[ترجمه گوگل]او در بین فیلم شناخته شده بین المللی است

3. Food that is traditionally grown and free from the intrusion of technology will become increasingly desirable among the cognoscenti.
[ترجمه ترگمان]غذایی که به طور سنتی رشد می کند و عاری از نفوذ تکنولوژی است به طور فزاینده ای در میان the مطلوب خواهد شد
[ترجمه گوگل]غذاهایی که به طور سنتی رشد می کنند و از نفوذ فناوری آزاد می شوند، به طور فزاینده ای در میان شناختن بیشتر می شود

4. But the cognoscenti know that the grip can be everything: in itself it can decide the entire bout.
[ترجمه ترگمان]اما the می دانند که چنگ زدن می تواند همه چیز باشد: به خودی خود می تواند کل مسابقه را تعیین کند
[ترجمه گوگل]اما شناخته شده می داند که چنگ زدن می تواند همه چیز را در خودش داشته باشد و می تواند تمام حوادث را تعیین کند

5. Horton was considered an oddity by most eastern cognoscenti, and his school and company at best a noble experiment.
[ترجمه ترگمان]Horton از نظر most eastern، و مدرسه و شرکت او در بهترین تجارب noble مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هورتون در اکثر شناخت های شرق، عجیب بود، و مدرسه و شرکت او در بهترین حالت یک تجربه نجیب بود

6. Manutius is now recognized by the cognoscenti as the father of the modern book.
[ترجمه ترگمان]Manutius در حال حاضر توسط the به عنوان پدر کتاب مدرن شناخته می شود
[ترجمه گوگل]Manutius در حال حاضر توسط شناخته شده به عنوان پدر کتاب مدرن شناخته شده است

7. One declares you a cognoscente, the other will embarrass you.
[ترجمه ترگمان]، یکی بهت میگه \"cognoscente\" اون یکی تو رو خجالت زده میکنه
[ترجمه گوگل]یکی از شما شناخته شده است، دیگر شما را شرمنده خواهد کرد

Only the cognoscenti understand his work.

فقط هنرشناسان کار او را درک می‌کنند.



کلمات دیگر: