کلمه جو
صفحه اصلی

workings

انگلیسی به فارسی

کارها، کارگر، طرز کار


انگلیسی به انگلیسی

• mine; quarry

جملات نمونه

1. it is hard to understand the workings of the human mind
درک طرز کار مغز انسان دشوار است.

2. Their research aims to shed light on the workings of the human mind.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیقات آن ها ریختن نور بر عملکرد ذهن انسان است
[ترجمه گوگل]هدف از تحقیقات آنها روشن کردن کارهای ذهن انسان است

3. Neural networks are computer systems which mimic the workings of the brain.
[ترجمه ترگمان]شبکه های عصبی سیستم های کامپیوتری هستند که عملکرد مغز را تقلید می کنند
[ترجمه گوگل]شبکه عصبی سیستم کامپیوتری است که عملکرد مغز را تقلید می کند

4. I don't know anything about the workings of other departments or about the organization as a whole.
[ترجمه ترگمان]من هیچ چیز در مورد عملکرد دپارتمان های دیگر یا درباره سازمان به عنوان یک کل نمی دانم
[ترجمه گوگل]من هیچ چیز در مورد کار بخش های دیگر و یا در مورد سازمان به طور کلی نمی دانم

5. I'll never understand the inner workings of the film industry.
[ترجمه ترگمان]من هرگز کاره ای داخلی صنعت فیلم را درک نمی کنم
[ترجمه گوگل]من کارهای درونی صنعت فیلم را هرگز درک نمی کنم

6. I shall never understand the workings of his mind .
[ترجمه ترگمان]هرگز ذهن او را درک نخواهم کرد
[ترجمه گوگل]من هرگز کارهای ذهن او را درک نمی کنم

7. Models are used to simulate the workings of a real-life system.
[ترجمه ترگمان]مدل ها برای شبیه سازی عملکرد یک سیستم زندگی واقعی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مدل ها برای شبیه سازی عملکرد سیستم زندگی واقعی استفاده می شود

8. It was impossible to understand the workings of such a huge bureaucracy.
[ترجمه ترگمان]درک طرز کار این بوروکراسی عظیم غیرممکن بود
[ترجمه گوگل]کارکرد چنین بوروکراسی بزرگی غیر ممکن بود

9. The workings of the Stock Exchange are beyond most people's ken.
[ترجمه ترگمان]کار بازار بورس بیش از حد آگاهی مردم است
[ترجمه گوگل]عملکرد بورس اوراق بهادار بیشتر از سایرین است

10. The project is an examination of the workings of a segmented labour market.
[ترجمه ترگمان]این پروژه بررسی عملکرد یک بازار کار بخش بخش است
[ترجمه گوگل]این پروژه بررسی کارهای یک بازار کار تقسیم شده است

11. Great novelists have an intuitive understanding of the workings of human emotions.
[ترجمه ترگمان]رمان نویسان بزرگ درک شهودی از عملکرد احساسات انسانی دارند
[ترجمه گوگل]رماننویسان بزرگ فهم شهودی از کارهای احساسات انسانی دارند

12. Third, to deal with mineral workings where the working itself has ceased but the planning consent still remains outstanding.
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، معامله با کاره ای معدنی که خود در آن متوقف شده است، اما رضایت برنامه ریزی هنوز هم برجسته باقی می ماند
[ترجمه گوگل]سوم، برای مقابله با کارهای معدنی که در آن کار خود متوقف شده است، اما رضایت برنامه ریزی هنوز باقی مانده است

13. Early twentieth-century sociologists also drew parallels between the workings of biological and social systems, some of which were extremely crude.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناسان اوایل قرن بیستم هم شباهت هایی بین کاره ای سیستم های زیستی و اجتماعی رسم کردند که برخی از آن ها بسیار خام بودند
[ترجمه گوگل]جامعه شناسان قرن بیستم نیز همبستگی بین کارهای سیستم های بیولوژیک و اجتماعی داشتند، که برخی از آنها بسیار خام بودند

14. The interplay between the new politics and the modern media will unbalance the political process and inhibit its workings.
[ترجمه ترگمان]اثر متقابل بین سیاست های جدید و رسانه مدرن روند سیاسی و مهار فعالیت های آن را نا متوازن می کند
[ترجمه گوگل]درگیری بین سیاست های جدید و رسانه های مدرن فرآیند سیاسی را از بین می برد و مانع از کارکرد آن می شود

پیشنهاد کاربران

کارکرد، عملکرد

طرز کار

طرز کار، عملکرد،
•functioning
•The way of functioning, operating or working
•Internal mechanism of device

Understanding of the inner workings of human psyche


کلمات دیگر: