کلمه جو
صفحه اصلی

cockiness


معنی : گستاخی
معانی دیگر : غرور، قمپز، خروس مابی، خودنمایی

انگلیسی به فارسی

گستاخی، خودنمایی


سکته مغزی، گستاخی


انگلیسی به انگلیسی

• arrogance, conceit, vainness; jauntiness

مترادف و متضاد

گستاخی (اسم)
impertinence, arrogance, insolence, assurance, hubris, audacity, effrontery, presumption, impudence, cheekiness, petulance, gall, indecency, bronze, flippancy, cockiness, petulancy

جملات نمونه

1. There was a certain cockiness in his demeanor, as if he were quite aware that he was of a special breed.
[ترجمه ترگمان]رفتارش طوری بود که انگار از نژاد خاصی برخوردار است
[ترجمه گوگل]در روحیه ی خاصی از او شکوفا شد، به طوری که کاملا آگاه بود که او یک نژاد خاص است

2. Remember the difference between confidence and cockiness.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین اعتماد و اعتماد به نفس را به خاطر می آورید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید تفاوت بین اعتماد به نفس و cockiness

3. He had a cockiness that passed for8 charisma.
[ترجمه ترگمان]اون یه \"cockiness\" داشت که از \"for۸ charisma\" می گذشت
[ترجمه گوگل]او دچار اختلال شده بود که برای هریسما به تصویب رسید

4. Gerrard believes England's players' cockiness in the World Cup cost them dearly.
[ترجمه ترگمان]جرارد بر این باور است که بازیکنان تیم انگلستان در جام جهانی بهای گزافی برای آن ها هزینه کرده اند
[ترجمه گوگل]جرارد معتقد است که هواداران انگلیس در جام جهانی به اندازه کافی برای آنها هزینه می کنند

5. Cockiness implies that you think you're better than other people and want to let the world know.
[ترجمه ترگمان]cockiness دلالت بر این دارد که شما فکر می کنید شما بهتر از دیگران هستید و می خواهید به جهان اطلاع دهید
[ترجمه گوگل]کوشش به این معنی است که شما فکر می کنید بهتر از دیگران است و می خواهید دنیا را بشناسید

6. There's a difference between confidence and cockiness, and the Lakers understand the difference better than most teams.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین اعتماد و اعتماد به نفس وجود دارد، و تیم لیکرز این تفاوت را بهتر از اکثر تیم ها درک می کند
[ترجمه گوگل]بین اعتماد به نفس و سرسختی تفاوت وجود دارد، و لیکرز تفاوت را بهتر از اکثر تیم ها می داند

7. The things that stuck out were his cockiness and his four-letter words.
[ترجمه ترگمان]چیزهایی که بیرون مانده بود cockiness و چهار نامه او بود
[ترجمه گوگل]چیزهایی که از آن بیرون آمد، سخنان او و کلمات چهار حرفش بود

8. Whenever teams play against us, the other guys just seem to have a confidence, a cockiness to them.
[ترجمه ترگمان]هر وقت تیمی با ما بازی می کنه به نظر می رسه که اون یکی هم اعتماد به نفس داره
[ترجمه گوگل]هر وقت تیم ها در برابر ما بازی می کنند، دیگر بچه ها به نظر می رسد که اعتماد به نفس داشته باشند، به آنها شکوفا می شود

9. The pair of them were both blinded by their own cockiness.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها با cockiness خود کور شده بودند
[ترجمه گوگل]جفت آنها هر دو با خجالت و خجالت کور شدند

10. Dominique Jones is a great scorer, almost in the Jason Terry mold with tremendous confidence, almost cockiness.
[ترجمه ترگمان]دومینیک جونز یک گلزن بزرگ است و تقریبا در قالب جیسون تری با اعتماد فوق العاده و تقریبا cockiness امتیاز دارد
[ترجمه گوگل]دومینیو جونز گلزن عالی است، تقریبا در قالب جیسون تری با اعتماد به نفس فوق العاده، تقریبا cockiness

11. It quotes Sonny King, a friend of the singer, as saying: "The Boys got on to Frank. In part because he was a saloon singer and they loved saloon songs, and they liked his cockiness. . .
[ترجمه ترگمان]این فیلم به نقل از سانی شاه، یکی از دوستان این خواننده، می گوید: \" پسرها به فرانک رسیده اند \" بخشی از آن به این دلیل که او یک خواننده سالن بود و عاشق saloon بود و از cockiness او خوششان می آمد
[ترجمه گوگل]این به Sonny King، یک دوست خواننده اشاره می کند، گفت: 'پسران به فرانک رفتند بخشی از آن بود که او یک خواننده سالن بود و آنها آهنگ های سالن را دوست داشتند و دوست داشتند که او راضی باشد

12. Interestingly, Ma picks the good attributes of each animal: The speed of the rabbit but not the impatience and cockiness.
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، مادر صفات خوب هر حیوان را انتخاب می کند: سرعت خرگوش، اما نه بی صبری و بی قراری
[ترجمه گوگل]جالب توجه است، ما ویژگی های خوب هر حیوان را در بر می گیرد سرعت خرگوش، اما نه بی صبری و خستگی

13. Leo: You have a great sense of selfesteem, but don’t let your confidence turn to cockiness.
[ترجمه ترگمان]تو احساس خاصی از اعتماد به نفس داری، اما نذار اعتماد به نفست به cockiness تبدیل بشه
[ترجمه گوگل]لئو شما حس خوبی از خودستایی دارید، اما اجازه ندهید اعتماد به نفس شما به زحمت بیفتد

14. Billy wasn’t arrogant, but he had a bit of defensive cockiness about him.
[ترجمه ترگمان]بیلی خیلی مغرور نبود، اما اون یه ذره of دفاعی در مورد اون داشت
[ترجمه گوگل]بیلی سخت متکبر نبود، اما او کمی در مورد او دچار تردید شد


کلمات دیگر: