کلمه جو
صفحه اصلی

apriority


معنی : استقرایی
معانی دیگر : قیاسی بودن، حالت از علت به معلول، مقدمتا

انگلیسی به فارسی

استقرایی، برای مقدمه


یک اولویت، استقرایی


انگلیسی به انگلیسی

• a priori, from cause to effect, deductive, valid independently of observation, formed or conceived beforehand

مترادف و متضاد

استقرایی (اسم)
apriority

پیشنهاد کاربران

apriority ( فلسفه )
واژه مصوب: پیشینی بودگی
تعریف: درمورد یک مفهوم یا گزاره یا استدلال، کیفیت یا واقعیت پیشینی بودن


کلمات دیگر: