کلمه جو
صفحه اصلی

cocaine


معنی : کوکائین
معانی دیگر : کوکائین

انگلیسی به فارسی

کوکائین


کوکائین، كوكائين


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a substance extracted from coca leaves and used as a surface anesthetic or, often illegally, as a stimulating drug.

• drug used to relieve pain (highly addictive)
cocaine is an addictive drug which people take for pleasure. in most countries it is illegal to take cocaine.

مترادف و متضاد

کوکائین (اسم)
cocaine

illegal drug


Synonyms: blow, coke, controlled substance, crack, crystal, freebase, happy dust, ice, joy powder, mojo, narcotic, nose candy, poison, snort, snow, speedball, stardust, stuff, sugar, white horse, white lady, wings


جملات نمونه

1. the police seized cocaine valued at »10 million
پلیس (مقداری) کوکائین به ارزش ده میلیون پوند را توقیف کرد.

2. It's difficult to wean an addict off cocaine once they're hooked.
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان یک معتاد را از کوکائین ون جدا کرد زمانی که آن ها به دام می افتند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها را در آغوش می گیرند، سخت کوشی کردن معتاد کوکائین مشکل است

3. I know a girl who got hooked on cocaine.
[ترجمه ترگمان]من یه دختری رو می شناسم که از کوکائین استفاده کرده
[ترجمه گوگل]من یک دختر را می شناسم که روی کوکائین چسبیده است

4. Crack is a much cheaper, smokable form of cocaine which is powerfully addictive.
[ترجمه ترگمان]ترک اعتیاد بسیار ارزان تر و smokable کوکائین است که به شدت اعتیادآور است
[ترجمه گوگل]کراک یک فرم بسیار ارزانتر و دودویی کوکائین است که به شدت اعتیاد آور است

5. She admitted she had experimented with cocaine.
[ترجمه ترگمان]اون اعتراف کرد که با کوکائین آزمایش کرده
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که با کوکائین آزمایش کرده است

6. He's tried several times to come off cocaine.
[ترجمه ترگمان]او چندین بار سعی کرده از کوکائین بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]او چندین بار سعی در کنار کوکائین دارد

7. He spent a number of years hooked on cocaine, heroin and alcohol.
[ترجمه ترگمان]او چندین سال را با مصرف کوکائین، هروئین و الکل سپری کرد
[ترجمه گوگل]او چندین سال در کوکائین، هروئین و الکل گذراند

8. Customs officers have seized a large shipment of cocaine.
[ترجمه ترگمان]ماموران گمرک یک محموله بزرگ کوکائین را توقیف کرده اند
[ترجمه گوگل]افسران گمرکی حملات بزرگی از کوکائین را دستگیر کرده اند

9. A man who planned to flood Britain with cocaine was jailed for 15 years.
[ترجمه ترگمان]مردی که قصد داشت با کوکائین به بریتانیا سیلی بزند به مدت ۱۵ سال زندانی شد
[ترجمه گوگل]مردی که قصد داشت سقوط بریتانیا با کوکائین را به مدت 15 سال زندانی کند

10. That young man is a cocaine addict.
[ترجمه ترگمان]آن مرد جوان یک معتاد به کوکائین است
[ترجمه گوگل]این مرد جوان معتاد کوکائین است

11. Don't have cocaine abusively.
[ترجمه ترگمان]کوکائین مصرف نکن
[ترجمه گوگل]مکمل کوکائین را نداشته باشید

12. He died of cardiac arrest after snorting cocaine.
[ترجمه ترگمان]او پس از استنشاق کوکائین در اثر ایست قلبی درگذشت
[ترجمه گوگل]او پس از خوردن کوکائین از دستشویی جان خود را از دست داد

13. She has been indicted for possessing cocaine.
[ترجمه ترگمان]او به جرم داشتن کوکائین تحت تعقیب بوده است
[ترجمه گوگل]او برای داشتن کوکائین متهم است

14. The police report said she was doing cocaine.
[ترجمه ترگمان]گزارش پلیس می گوید که او کوکائین مصرف می کند
[ترجمه گوگل]گزارش پلیس گفته است که کوکائین را انجام می دهد

15. He's in treatment for cocaine addiction.
[ترجمه ترگمان]او در درمان اعتیاد به کوکائین است
[ترجمه گوگل]او در معرض اعتیاد به کوکائین است

پیشنهاد کاربران

نام یک مواد مخدر حرکتی است که بسیار خطرناک و کشنده است


کلمات دیگر: