کلمه جو
صفحه اصلی

boozy


معنی : وابسته به مشروب، مست
معانی دیگر : (عامیانه) مست (به ویژه اگر مکرر باشد)، سیاه مست

انگلیسی به فارسی

وابسته به مشروب، مست


سرخورده، وابسته به مشروب، مست


انگلیسی به انگلیسی

• drunk
a boozy person drinks a lot of alcohol; an informal word.

مترادف و متضاد

وابسته به مشروب (صفت)
boozy

مست (صفت)
loaded, drunk, boozy, drunken, intoxicated, plastered, groggy, tipsy, instable, languorous, soused

جملات نمونه

1. Waits sang about the boozy netherworld of urban America.
[ترجمه ترگمان]ویتس، در حدود the netherworld در آمریکای جنوبی آواز خواند
[ترجمه گوگل]Waits در مورد خلیج فارس شهر آمریکا آواز خواند

2. A couple of boozy revellers dropped their trousers.
[ترجمه ترگمان]چند تن از آن revellers، شلوار خود را از تن بیرون انداختند
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر از چنگال های شلوغ شلوار خود را کاهش داد

3. And it is neither too boozy nor chocolatey.
[ترجمه ترگمان]این هم نه از این طرف، نه از این طرف، نه از این طرف
[ترجمه گوگل]و این نه نه خیلی شلوغ و نه شکلاتی است

4. Lots of cherries and other fruit and good boozy flavour - a cross between Christmas cake and pudding.
[ترجمه ترگمان]کلی گیلاس و دیگر میوه و بوی خوش boozy، یک صلیب بین کیک کریسمس و پودینگ
[ترجمه گوگل]بسیاری از گیلاس و میوه های دیگر و عطر و طعم خوب - یک متقابل بین کیک کریسمس و پودینگ

5. Ingmar's large, boozy face was red with rage.
[ترجمه ترگمان]صورتش از شدت خشم سرخ شده بود
[ترجمه گوگل]چهره بزرگ و ظریف Ingmar با خشم سرخ شد

6. The boozy cook got the trots after a late night meal of undercooked seafood washed down by lashings of wine.
[ترجمه ترگمان]آشپز boozy، پس از شام دیروقت شب، یورتمه کنان راه را پیش گرفت و غذای دریایی نپخته را با شلاق خوردن شراب فرو برد
[ترجمه گوگل]بعد از غذای دیر وقت ناهار خوردن غذاهای دریایی نیشکر که توسط شراب شراب شستشو داده شد، کباب شاداب می خورد

7. She's going for a boozy night out with her friends.
[ترجمه ترگمان]اون برای یه شب مست با دوستاش رفته بیرون
[ترجمه گوگل]او با دوستانش شب وحشی را میگذراند

8. I took him out for a boozy lunch, and in the end he admitted he'd made the whole thing up.
[ترجمه ترگمان]من او را برای یک ناهار boozy بیرون بردم و سرانجام قبول کرد که همه چیز را درست کرده است
[ترجمه گوگل]من او را برای یک ناهار خشن انتخاب کردم، و در پایان او اعتراف کرد که همه چیز را ساخته است

9. He looked at her with a kind of boozy jollity.
[ترجمه ترگمان]با نوعی شادی مستانه به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او با نوعی خجالت زدن به او نگاه کرد

10. The demise of the boozy lunch is one more sign of the U. S. influence, which pervades Mexico's middle-class.
[ترجمه ترگمان]مرگ of یک نشانه دیگر از پیمان U است اس نفوذ، که در طبقه متوسط مکزیک نفوذ کرده است
[ترجمه گوگل]سقوط ناهار خبیث یکی دیگر از نشانه هایی از نفوذ U S است که مهاجم متوسط ​​طبقه مکزیک است

11. McGregor is the journo, never named: cynical, boozy and miserable in the classical manner.
[ترجمه ترگمان]مک گری گور the است که هرگز نامش ذکر نشده است: بدبینانه، boozy و miserable
[ترجمه گوگل]مک گریگور Journo است، هرگز به طور کلاسیک به معنای سینمایی، خشن و بدبختانه نیست

12. The dangers of China's boozy cadre culture are back in the spotlight after one official died and another fell into a coma in separate incidents last week.
[ترجمه ترگمان]خطرات فرهنگ boozy چین پس از مرگ یکی از مقامات در کانون توجه قرار گرفته و در حوادث جداگانه ای در هفته گذشته به حالت اغما افتاد
[ترجمه گوگل]خطراتی که فرهنگ چین را تهدید می کند، پس از اینکه یکی از مقامات درگذشت و دیگری در حادثه های جداگانه در هفته گذشته به یک کما افتاد، در کانون توجه قرار گرفته است

13. Britain is the most boozy nation in the world, with more people drinking – and more regularly – than any other country, says a survey Tuesday, the Daily Mail of London reported.
[ترجمه ترگمان]روزنامه دیلی تایمز لندن گزارش داد بریتانیا در حال نوشیدن بیش از هر کشور دیگری است و بیش از هر کشور دیگری در حال نوشیدن بیش از هر کشور دیگری است
[ترجمه گوگل]روزنامه لندن گزارش داد: بریتانیا، کشور پرطرفدار در جهان است و مردم بیشتر و بیشتر از سایر کشورها نوشیدن می کنند

14. The all-night costume balls, boozy dinners and back-room business deals are things of legend in this city once known as the Paris of the Orient.
[ترجمه ترگمان]در این شهر، در این شهر، در این شهر که روزگاری به پاریس معروف است، در این شهر، همه مهمانی های شبانه و غیره و غیره و غیره و غیره و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]توپ های لباس شب تمام شب، شام های شلوغ و اتاق های بازرگانی در اتاق بازرگانی چیزهایی هستند که در این شهر به عنوان پاریس شرقی شناخته شده است


کلمات دیگر: