کلمه جو
صفحه اصلی

coastal


معنی : ساحلی، پایاب
معانی دیگر : کرانی، کرانه ای، کناری

انگلیسی به فارسی

ساحلی ،کناری


ساحلی، پایاب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, at, or near a coast.
متضاد: inland

- coastal cities
[ترجمه ترگمان] شهرهای ساحلی
[ترجمه گوگل] شهرهای ساحلی
- a coastal storm
[ترجمه ترگمان] طوفان ساحلی
[ترجمه گوگل] یک طوفان ساحلی

• american corporation headquartered in texas, holding company that operates several energy processing and marketing companies worldwide
pertaining to land along the sea; close to a coast
coastal means in the sea or on the land near a coast.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] ساحلی، کرانه ای محدود کننده / در حاشیه یک کرانه یا قرار گرفته در یا در نزدیکی یک کرانه. مانند آبهای ساحلی، مدیریت منطقه ساحلی یا مسیرهای کشتی رانی ساحلی.

مترادف و متضاد

ساحلی (صفت)
littoral, coastal, riparian

پایاب (صفت)
coastal

bordering the water


Synonyms: along a coast, littoral, marginal, marshy, riverine, seaside, skirting


جملات نمونه

1. coastal cities which are sustained by fishing
شهرهای ساحلی که از راه ماهیگیری تامین می شوند

2. the coastal bluff was high and hard to pass
سنگ باروی ساحلی بلند و صعب العبور بود.

3. a raid of the coastal villages by armed bandits
یورش به دهات ساحلی توسط دزدان مسلح

4. tehran is not a coastal city
تهران شهر ساحلی نیست.

5. the beauty of the coastal road is marred by commercial signs
تابلوهای تبلیغاتی،زیبایی جاده ی کرانه را مخدوش می کند.

6. the escapees' footprints on the coastal sands
جای پای فراریان برروی شن های ساحلی

7. these plants establish readily on coastal hills
این گیاهان زود روی تپه های ساحلی نشو و نما می کنند.

8. the federal government's claim of dominion over coastal waters
ادعای حاکمیت دولت فدرال بر آب های ساحلی

9. the storm unleashed its fury on the coastal regions
توفان خشم خود را بر نواحی ساحلی فرو بارید.

10. There were over 2 inches of rain in coastal areas .
[ترجمه ترگمان]بیش از ۲ اینچ باران در مناطق ساحلی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بیش از 2 اینچ باران در مناطق ساحلی وجود دارد

11. The coastal road diverges from the freeway just north of Santa Monica.
[ترجمه ترگمان]جاده ساحلی از بزرگراه در شمال سانتا مونیکا diverges
[ترجمه گوگل]جاده ساحلی از بزرگراه واقع در شمال سانتا مونیکا متفاوت است

12. The coastal route had been mined.
[ترجمه ترگمان]مسیر ساحلی را مین گذاری کرده بودند
[ترجمه گوگل]مسیر ساحلی استخراج شده است

13. Flooding is likely in some coastal regions of the Northeast during the early part of the week.
[ترجمه ترگمان]احتمالا سیل در مناطق ساحلی شمال شرقی این کشور در اوایل هفته جاری است
[ترجمه گوگل]احتمالا سیلاب ها در بعضی مناطق ساحلی شمال شرقی در اوایل فصل پاییز وجود دارد

14. There is a 2 mile coastal walk from Craster to Newton.
[ترجمه ترگمان]یک راه ساحلی دو مایلی از Craster تا نیوتن وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی ساحلی 2 مایل از کراستر به نیوتون وجود دارد

15. The heat in this coastal town is tempered by cool sea breezes.
[ترجمه ترگمان]گرمای داخل این شهر ساحلی توسط نسیم دریا ملایم و معتدل شده است
[ترجمه گوگل]گرما در این شهر ساحلی با خنک شدن دریای سرد خنثی می شود

16. Coastal defence is a costly business.
[ترجمه ترگمان]دفاع ساحلی یک کسب وکار پر هزینه است
[ترجمه گوگل]دفاع ساحلی یک کسب و کار پر هزینه است

17. The coastal cities of Liguria sit on narrow strips of land lying under steep mountains.
[ترجمه ترگمان]شهره ای ساحلی لیگوریا در نوارهای باریکی از زمین که زیر کوه ها قرار دارند، می نشینند
[ترجمه گوگل]شهرهای ساحلی لیگوریا بر روی نوارهای باریک زمین که در زیر کوه های شیب دار قرار دارند، نشسته اند

Tehran is not a coastal city.

تهران شهر ساحلی نیست.


پیشنهاد کاربران

ساحلی، زمین کنار دریا 🌊


کلمات دیگر: