کلمه جو
صفحه اصلی

skier


معنی : اسکی باز
معانی دیگر : کسی که اسکی می کند

انگلیسی به فارسی

( skiier ) اسکی باز


اسکی باز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who skis.

• one who glides across snow or water on skis
a skier is a person who skis.

مترادف و متضاد

اسکی باز (اسم)
skier

جملات نمونه

1. a warm-clad skier
اسکی باز ملبس به جامه ی گرم

2. The youngest skier won the most points.
[ترجمه ترگمان]جوان ترین اسکی باز، بیش ترین امتیاز را برد
[ترجمه گوگل]جوان ترین اسکی باز ترین امتیاز را کسب کرد

3. She said she was an expert skier but I think she was just shooting a line.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که اون یه اسکی باز حرفه آیه اما من فکر می کنم اون فقط داشت به یه خط شلیک می کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که او یک اسکی باز متخصص است اما فکر می کنم او فقط یک خط را تیراندازی می کند

4. She is a skier who is unafraid of danger.
[ترجمه ترگمان]او اسکی باز است که از خطر نمی ترسید
[ترجمه گوگل]او یک اسکی باز است که از خطر بی خبر است

5. Start number 13 proved unlucky for the Swiss skier.
[ترجمه ترگمان]شماره شروع عدد ۱۳ برای اسکی باز سوئیس بد نشان داد
[ترجمه گوگل]شروع شماره 13 برای اسکیج سوئیس بی بدیل شد

6. She's a good skier.
[ترجمه ترگمان]اسکی باز خوبی است
[ترجمه گوگل]او یک اسکی باز خوب است

7. Tracy was a keen swimmer and water skier.
[ترجمه کوروش فخار] تریسی شناگر ماهر و اسکی باز روی آب بود.
[ترجمه ترگمان]تریسی شناگر ماهری بود
[ترجمه گوگل]تریسی یک شناگر مشتاق و اسکی باز است

8. The higher slopes are for the more adventurous skier.
[ترجمه ترگمان]شیب های مرتفع تر برای اسکی باز ماجراجو بیشتر است
[ترجمه گوگل]دامنه های بالاتر برای اسکی باز پرماجرا بیشتر است

9. She is a keen skier and wears a jacket with skiers on the back which gave her inspiration for her design.
[ترجمه ترگمان]او یک اسکی باز مشتاق است و یک ژاکت با اسکی بازان در پشت به تن دارد که به او انگیزه طراحی او را می دهد
[ترجمه گوگل]او یک اسکی باز مشتاق است و یک کت را با اسکی بازان پشتی می پوشد که الهام بخش طراحی اوست

10. Mike had a collision with another skier and broke his leg.
[ترجمه ترگمان]مایک با اسکی باز دیگری برخورد کرد و پایش را شکست
[ترجمه گوگل]مایک با یک اسکی باز برخورد کرد و پا را شکست

11. It almost ensures that the skier will lose his or her grip on the ice, and most likely fall.
[ترجمه ترگمان]این کار تقریبا تضمین می کند که اسکی باز دست خود را بر روی یخ از دست خواهد داد و به احتمال زیاد سقوط خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تقریبا تضمین می کند که اسکی بازان خود را در یخ از دست بدهد، و احتمالا سقوط خواهد کرد

12. He is an enthusiastic skier.
[ترجمه ترگمان]اسکی باز پر شوری است
[ترجمه گوگل]او اسکی باز مشتاق است

13. Cyan: A skier is skiing in Germany.
[ترجمه ترگمان]Cyan: اسکی باز در آلمان اسکی می کند
[ترجمه گوگل]سیان یک اسکی باز است اسکی در آلمان است

14. Manager Are you are you a very pro skier?
[ترجمه ترگمان]مدیر: شما یک اسکی باز پر طرفدار هستید؟
[ترجمه گوگل]مدیر آیا شما یک اسکی باز بسیار حرفه ای هستید؟

پیشنهاد کاربران

اسکی باز
اسکی کننده

skier ( ورزش )
واژه مصوب: برف سُر
تعریف: شخص یا ورزشکاری که به برف سُری می پردازد|||متـ . اسکی باز


کلمات دیگر: