1. Later he was a brakeman, clerk, and machinistS helper.
[ترجمه ترگمان]چندی بعد، او کارمند اداره پلیس، کارمند و دستیارش بود
[ترجمه گوگل]بعدها او ترامکانی، کارمند و کارمند ماشینکاری بود
2. Chicago! Chicago! called the Brakeman, slamming open the door. They were rushing into a more crowded yard, alive with the clatter and clang of life.
[ترجمه ترگمان]شیکاگو شیکاگو زنگ را به صدا در آورد و در را به هم کوبید آن ها به داخل یک حیاط شلوغ و پر از صدای زنگ و صدا وارد شدند
[ترجمه گوگل]شیکاگو! شیکاگو! Brakeman نامیده می شود، کوبیدن درب را باز کنید آنها به یک حیاط شلوغ تر می رفتند، با صدای بلند و لرزان زندگی زندگی می کردند
3. The brakeman concatenated two freight cars.
[ترجمه ترگمان] The \"، دوتا ماشین باری\"
[ترجمه گوگل]ترمز مغناطیسی دو کامیون حمل می کند
4. The brakeman coupled two freight cars.
[ترجمه ترگمان]The دو ماشین باری همراه داشتند
[ترجمه گوگل]ترمز ماشین دو کامیون حمل می کند
5. The hearse was manned by a driver and a brakeman — both dressed in black and wearing top hats. The horses were white Percheron with black plumes on their heads.
[ترجمه ترگمان]جنازه کش توسط یک راننده و یک راننده brakeman که کلاه سیاه پوشیده و کلاهی بر سر داشتند، سوار شده بود اسب ها با پره ای سیاه روی سرشان سفید شده بودند
[ترجمه گوگل]قهوه توسط یک راننده و یک ترمزمان مجهز شده بود - هر دو در سیاه و سفید پوشیدنی و پوشیدنی کلاه اسب ها Percheron سفید با سیاه و سفید بر روی سر خود دارند