کلمه جو
صفحه اصلی

brakeman


معنی : ترمزبان ترن، متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
معانی دیگر : (راه آهن) ترمزچی، متصدی ترمز، کمک راننده

انگلیسی به فارسی

(در راه‌آهن) ترمزچی، متصدی ترمز، کمک راننده


(در سورتمه‌های چندنفره) نفر آخر (که در صندلی آخر می‌نشیند و ترمز و کند ساز را در دست دارد)


ترمز مغناطیسی، ترمزبان ترن، متصدی ترمز ماشین وترن وغیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: brakemen
• : تعریف: a member of a railroad crew whose duties include inspecting the train and assisting the conductor.

• one who assists the conductor of a train and oversees the operation of the train's brakes

مترادف و متضاد

ترمزبان ترن (اسم)
brakeman

متصدی ترمز ماشین و ترن و غیره (اسم)
brakeman

جملات نمونه

1. Later he was a brakeman, clerk, and machinistS helper.
[ترجمه ترگمان]چندی بعد، او کارمند اداره پلیس، کارمند و دستیارش بود
[ترجمه گوگل]بعدها او ترامکانی، کارمند و کارمند ماشینکاری بود

2. Chicago! Chicago! called the Brakeman, slamming open the door. They were rushing into a more crowded yard, alive with the clatter and clang of life.
[ترجمه ترگمان]شیکاگو شیکاگو زنگ را به صدا در آورد و در را به هم کوبید آن ها به داخل یک حیاط شلوغ و پر از صدای زنگ و صدا وارد شدند
[ترجمه گوگل]شیکاگو! شیکاگو! Brakeman نامیده می شود، کوبیدن درب را باز کنید آنها به یک حیاط شلوغ تر می رفتند، با صدای بلند و لرزان زندگی زندگی می کردند

3. The brakeman concatenated two freight cars.
[ترجمه ترگمان] The \"، دوتا ماشین باری\"
[ترجمه گوگل]ترمز مغناطیسی دو کامیون حمل می کند

4. The brakeman coupled two freight cars.
[ترجمه ترگمان]The دو ماشین باری همراه داشتند
[ترجمه گوگل]ترمز ماشین دو کامیون حمل می کند

5. The hearse was manned by a driver and a brakeman — both dressed in black and wearing top hats. The horses were white Percheron with black plumes on their heads.
[ترجمه ترگمان]جنازه کش توسط یک راننده و یک راننده brakeman که کلاه سیاه پوشیده و کلاهی بر سر داشتند، سوار شده بود اسب ها با پره ای سیاه روی سرشان سفید شده بودند
[ترجمه گوگل]قهوه توسط یک راننده و یک ترمزمان مجهز شده بود - هر دو در سیاه و سفید پوشیدنی و پوشیدنی کلاه اسب ها Percheron سفید با سیاه و سفید بر روی سر خود دارند

پیشنهاد کاربران

brakeman ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: ترمزبان
تعریف: یکی از مأموران قطار یا محوطۀ ایستگاه که وظیفۀ وارسی شیرهای ترمز را بر عهده دارد


کلمات دیگر: