1. He is widely regarded as Hungary's most skilful politician.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان most سیاست مدار مجارستان شناخته می شود
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده ای به عنوان سیاستمدار مجتمع شناخته شده است
2. Her skilful fingers spun the wool out to a fine thread.
[ترجمه ترگمان]انگشتان ماهرانه او نخ را به یک رشته نخ نخ قلاب کرد
[ترجمه گوگل]انگشتان دستپاچه خود را به یک نخی زیبا تبدیل کرده است
3. After a few years, he became very skilful at drawing.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند سال، او در نقاشی ماهر شد
[ترجمه گوگل]پس از چند سال، او در طراحی بسیار مهارت داشت
4. She gave a characteristically skilful performance.
[ترجمه ترگمان]او به نحو ماهرانه یک عملکرد عالی اجرا کرد
[ترجمه گوگل]او عملکردی ممتازی را به نمایش گذاشت
5. A skilful politician can always reverse any defeats.
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار ماهر می تواند هر گونه شکست را معکوس کند
[ترجمه گوگل]سیاستمدار باهوش همیشه می تواند هر شکست را معکوس کند
6. That is a skilful operation.
[ترجمه ترگمان]این عمل ماهرانه است
[ترجمه گوگل]این کار عملی است
7. He's a skilful player with a good turn of pace.
[ترجمه ترگمان]او بازیکن ماهری است با یک حرکت خوب
[ترجمه گوگل]او یک بازیکن حرفه ای است که به سرعت در حال پیشرفت است
8. The skilful operation of a computer is hard to learn.
[ترجمه ترگمان]یادگیری ماهرانه یک کامپیوتر سخت است
[ترجمه گوگل]کارآموزی مهارت یک کامپیوتر برای یادگیری سخت است
9. She was a skilful speaker who knew how to work a crowd .
[ترجمه ترگمان]او سخنران ماهر و ماهر بود که می دانست چگونه جمعیت را اداره کند
[ترجمه گوگل]او سخنران ماهر بود که می دانست چگونه یک جمعیت را کار کند
10. Players as skilful as this are a rare breed.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان به اندازه این نژاده ای نایاب هستند
[ترجمه گوگل]بازیکنان به عنوان مهارت به عنوان این یک نژاد نادر هستند
11. A skilful ball from John put out the opposing team's batsman.
[ترجمه ترگمان]یک گلوله ماهر از جان بیرون آمد
[ترجمه گوگل]یک توپ باهوش از جان جانباز تیم مخالف
12. Some very skilful negotiators will be needed to settle this dispute.
[ترجمه ترگمان]برخی از مذاکره کنندگان ماهر برای حل این مناقشه مورد نیاز خواهند بود
[ترجمه گوگل]برای حل و فصل این اختلاف، بعضی از مذاکره کنندگان بسیار متخصص مورد نیاز خواهند بود
13. He is a skilful and effortless mechanic.
[ترجمه ترگمان]او یک مکانیک ماهر و راحت است
[ترجمه گوگل]او مکانیک مهارت و کار سخت است
14. It was very skilful of you to repair my bicycle.
[ترجمه ترگمان]خیلی ماهرانه بود که دوچرخه مرا تعمیر کنی
[ترجمه گوگل]این بسیار مهارت شما از تعمیر دوچرخه من بود
15. Thanks to her skilful handling of the affair, the problem was averted.
[ترجمه ترگمان]با تشکر از این ماجرا، مشکل برطرف شد
[ترجمه گوگل]با تشکر از دست زدن به مهارت خود را از این امر، مشکل را از بین برد