1. bigotry is one of the byproducts of semiliteracy
تعصب یکی از پیامدهای کم سوادی است.
2. religious bigotry
تعصب مذهبی
3. the bigotry of a christian who thinks all non-christians will go to hell
کوته فکری یک فرد مسیحی که فکر می کند همه ی غیرمسیحیان به جهنم خواهند رفت
4. ridicule is the best solvent for bigotry
تمسخر بهترین برطرف کننده ی تعصب است.
5. Bigotry may be roughly defined as the anger of men who have no opinions.
[ترجمه ترگمان]Bigotry ممکن است به شدت به عنوان خشم افرادی تعریف شود که هیچ نظری ندارند
[ترجمه گوگل]بیگانه ممکن است تقریبا به عنوان خشم مردانی که هیچ نظر ندارند تعریف شود
6. We must stand out against bigotry.
[ترجمه ترگمان]ما باید در مقابل bigotry ایستادگی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در مقابل خصومت ایستادگی کنیم
7. A cancer of bigotry spread through the community.
[ترجمه ترگمان]سرطان تعصب در جامعه گسترش یافت
[ترجمه گوگل]سرطان تعصب از طریق جامعه پخش می شود
8. She tried to dissociate herself from the bigotry in her past.
[ترجمه ترگمان]او سعی می کرد که خود را از the مقدسی که در گذشته داشت، خشک کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد خود را از فجیع بودن در گذشته اش جدا کند
9. Funding church schools is foolishly promoting bigotry and intolerance.
[ترجمه ترگمان]مدارس کلیسا به طور احمقانه تعصب و تعصب را ترویج می کنند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری مدارس کلیسا با احمقانه ترویج تعصب و عدم تحمل است
10. Gay people face a constant struggle against bigotry.
[ترجمه ترگمان]این مردم همجنس باز با struggle مخالف عمل می کنند
[ترجمه گوگل]مردم همجنسگرایانه با مبارزه دائمی در برابر فحشا مواجه هستند
11. Such fears and bigotry have remained on the sidelines this year, as the collapse of Pat Buchanan's campaign happily demonstrates.
[ترجمه ترگمان]چنین ترس هایی و تعصب در حاشیه این سال در حاشیه کمپین پت بوچانان (of s)باقی مانده اند
[ترجمه گوگل]چنین ترس ها و فانتزی در این سال باقی مانده است، زیرا سقوط مبارزات پت بوچانان با خوشحالی نشان می دهد
12. Walls of suspicion, distrust and bigotry are beginning to rise again.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای ظن، بدگمانی و تعصب در حال ظهور مجدد هستند
[ترجمه گوگل]دیوارهای سوء ظن، بی اعتمادی و خصومت دوباره شروع به افزایش می کنند
13. He once called liberalism a form of bigotry, but he did not particularly mind being called a bigot himself.
[ترجمه ترگمان]او زمانی خواهان liberalism بود، اما به ویژه برای آن نبود که خود را یک آدم ریاکار خطاب کند
[ترجمه گوگل]او یک بار به نام لیبرالیسم یک نوع فریبنده بود، اما او به خصوص ذهن خود را به نام غاصب نامیده می شود
14. He deplored religious bigotry.
[ترجمه ترگمان]او از تعصب مذهبی متاسف بود
[ترجمه گوگل]او متعصب مذهبی را مورد انتقاد قرار داد