کلمه جو
صفحه اصلی

biannual


معنی : شش ماهه، سالی دوبار، دو سال یکبار
معانی دیگر : شش ماهه (با biennial مقایسه شود)

انگلیسی به فارسی

دوسالانه، شش ماهه، سالی دوبار، دو سال یکبار


شش ماهه، سالی دوبار، دوسال یکبار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: biannually (adv.)
• : تعریف: done or occurring twice a year; semiannual.

• occurring twice a year
a biannual event happens or is done twice a year.
twice a year, every six months

مترادف و متضاد

Synonyms: semiannual, half-yearly


occurring twice a year


شش ماهه (صفت)
biannual, semiannual, semiyearly

سالی دوبار (صفت)
biannual, biyearly

دو سال یکبار (صفت)
biannual

جملات نمونه

a biannual check-up

معاینه‌ی پزشکی شش ماه یک بار


1. a biannual check-up
معاینه ی پزشکی شش ماه یک بار

2. You will need to have a routine biannual examination.
[ترجمه ترگمان] تو باید یه آزمایش معمول رو تکرار کنی
[ترجمه گوگل]شما باید یک معاینه دو سالانه معمول داشته باشید

3. The committee has just published its biannual report.
[ترجمه ترگمان]کمیته گزارش biannual خود را منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]کمیته اخیرا گزارش دو سالانه خود را منتشر کرده است

4. This article is the seventh biannual review on photometric analysis.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، یک بررسی دوسالانه در زمینه آنالیز photometric است
[ترجمه گوگل]این مقاله هفتمین بررسی دوسالانه در زمینه تحلیل نورسنجی است

5. The biannual Beijing housing fair is often considered a trend-setter for the real estate industry's performance in China.
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه مسکن دو ساله پکن اغلب به عنوان یک شاخص برای عملکرد صنعت املاک در چین محسوب می شود
[ترجمه گوگل]نمایشگاه مسکن دو سالانه پکن اغلب به عنوان یک روند سازنده برای صنعت املاک و مستغلات در چین در نظر گرفته می شود

6. The club has a biannual meeting.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه یک جلسه دوسالانه دارد
[ترجمه گوگل]این باشگاه ملاقات دو سالانه دارد

7. Our school doctor recommends a biannual visit to the dentist.
[ترجمه ترگمان]پزشک مدرسه ما یک بازدید دو ساله از دندان پزشک را توصیه می کند
[ترجمه گوگل]دبیرستان ما توصیه می کند که دوسالانه به دندانپزشک بروید

8. An independent data and safety monitoring board compared the frequency of all adverse events in the two groups during three biannual meetings.
[ترجمه ترگمان]یک هیات نظارت و کنترل ایمنی مستقل در مقایسه با فراوانی همه رویداده ای معکوس در دو گروه طی سه جلسه دو سال
[ترجمه گوگل]یک هیئت نظارت مستقل داده و هیئت نظارت بر میزان فراوانی وقایع ناگوار در دو گروه در طی سه جلسه دو ساله مقایسه شد

9. It is for the benefit of the inspectors who come up from Paris for the biannual audits.
[ترجمه ترگمان]این امر به نفع بازرسان است که برای انجام حسابرسی های biannual از پاریس می آیند
[ترجمه گوگل]این به نفع بازرسانی است که از پاریس برای بازرسی های دو ساله استفاده می کنند

10. In late spring, Jody flies to San Francisco for the biannual Pac-10 coaches meeting.
[ترجمه ترگمان]در اواخر بهار، Jody برای اولین جلسه مربیان خود به سانفرانسیسکو پرواز کرد
[ترجمه گوگل]در اواخر بهار، جدی پرواز به سانفرانسیسکو برای ملاقات مربیان Pac-du دو ساله

11. Accounting periods may be a fiscal year and metaphase, intermediate means shorter than a full accounting year during the report, including a biannual, quarterly and monthly, etc.
[ترجمه ترگمان]دوره های حسابداری ممکن است یک سال مالی و متافاز باشد، متوسط به معنی کوتاه تر از یک سال حسابداری کامل در طی این گزارش، از جمله یک دوره دو ماهه، فصلی و ماهانه و غیره است
[ترجمه گوگل]دوره های حسابداری ممکن است یک سال مالی و متافاز باشد، متوسط ​​زمان کوتاه تر از یک سال حساب کامل در طول گزارش، از جمله یک سالانه، سه ماهه و ماهانه، و غیره

12. The airfield, less than an hour's drive west of London, is home to Britain's biannual airshow.
[ترجمه ترگمان]فرودگاه کوچک، کم تر از یک ساعت رانندگی در غرب لندن، خانه biannual airshow است
[ترجمه گوگل]فرودگاه، کمتر از یک ساعت در غرب غرب لندن، به نمایشگاه هوایی دو ساله بریتانیا برگشته است

13. Officials last month downplayed his chances of making the biannual and field world championships in August.
[ترجمه ترگمان]مقامات ماه گذشته شانس خود برای تبدیل این دو دوره دو ساله و می دانی را در ماه اوت کم اهمیت جلوه دادند
[ترجمه گوگل]مقامات ماه گذشته در ماه اوت شانس خود را برای برگزاری مسابقات قهرمانی دو سالانه و مسابقات جهانی کاهش دادند


کلمات دیگر: