کلمه جو
صفحه اصلی

crescent


معنی : هلال ماه، هلالی شکل
معانی دیگر : داس ماه، مهداس، چنبرماه، (هرچیز هلالی شکل) نیمدایره، نیم پرهون، کمان، نان یا شیرینی به شکل هلال، خیابان یا راه نیمدایره، (گاهی با c بزرگ) عثمانی، ترکیه، اسلام، هلالی، داس مهی، داس مهسان، کمانی، داسی

انگلیسی به فارسی

هلال ماه، هلالی شکل


هلال، هلال ماه، هلالی شکل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the shape of the moon as it appears in its first or last quarter, an arc tapering to a point at either end.

(2) تعریف: any shape, sign, or object resembling the moon's shape in the first or last quarter.

(3) تعریف: the emblem of Turkey or Islam.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: shaped like the moon in its first or last quarter.

(2) تعریف: increasing, as the moon increases in apparent size in its first quarter.

• object shaped like a new moon, thin curving shape which comes to a point at both ends; phase of the moon when it is shaped as a c, new moon, moon in its last quarter; symbol for islam; bread roll in the shape of a c
shaped like the moon
a crescent is a curved shape that is wider in the middle than at its ends, like the moon in its first and last quarters.
a crescent is also a street, especially one which is curved.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] هلال، هلالی شکل، هلال ماه

مترادف و متضاد

هلال ماه (صفت)
crescent, falcate, falcated

هلالی شکل (صفت)
crescent

sickle-shaped


Synonyms: bowed, bow-shaped, concave, convex, crescentic, crescentiform, curved, falcate, semicircular


sickle-shaped object


Synonyms: bow, concave figure, convex figure, cresentoid, curve, demilune, half-moon, horned moon, lune, meniscus, new moon, old moon, sickle


جملات نمونه

1. crescent wrench
آچار یک سر

2. the crescent of the moon
هلال ماه

3. waning crescent
هلال ماه رو به کاهش،مهداس کاستگر (ماه در شب های پیش از ماه نو)

4. waxing crescent
هلال ماه رو به افزایش،مهداس فزایند (ماه در شب های بعد از ماه نو)

5. the nether tip of the moon's crescent
نوک زیرین هلال ماه

6. i saw the green fields of heaven and the crescent of the new moon
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

7. Turn right at the corner of Sunset and Crescent Heights Boulevards.
[ترجمه ترگمان]بپیچ به راست بپیچ به سمت غروب سان Heights و بلوار کرسنت - ه
[ترجمه گوگل]در گوشه ای از بلوار های غروب آفتاب و هلال احمر به راست بکشید

8. A glittering Islamic crescent tops the mosque.
[ترجمه ترگمان]هلال درخشان اسلامی در بالای مسجد قرار دارد
[ترجمه گوگل]هلند اسلامی پر زرق و برق به مسجد می رسد

9. A crescent moon peeped out from behind the clouds.
[ترجمه ترگمان]هلال ماه از پشت ابرها بیرون می آمد
[ترجمه گوگل]ماه هلال ماه از پشت ابرها خیره شد

10. The moon was a slender crescent, and a few tattered clouds shuffled across the perfect dome of blue-black sky.
[ترجمه ترگمان]ماه یک هلال باریک بود و چند تا ابر پاره پاره در گنبد عظیم آسمان آبی تیره حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]ماه ماه یک هلال باریک بود، و چند ابر پراکنده در سراسر گنبد کامل از آسمان سیاه آبی رنگ زد

11. Saw the white crescent, tipped earthward.
[ترجمه ترگمان]هلال سفیدی را دیدم که به طرف زمین خم شده بود
[ترجمه گوگل]نیمکره سفید را دیدم، به زمین افتادم

12. The hours of darkness spent at Sloane Crescent were taking on a hallucinatory quality.
[ترجمه ترگمان]ساعات تاریکی در محله سل ون صرف می شد
[ترجمه گوگل]ساعتهای تاریکی که در Sloane هلال احمر صرف شده بودند، با کیفیت هذیانطبیعه روبرو شدند

13. A thin crescent moon will appear to the left of Venus the evening of July
[ترجمه ترگمان]هلال نازک ماه در سمت چپ زهره غروب ماه جولای ظاهر خواهد شد
[ترجمه گوگل]ماه نیمه نیمه ناز به سمت چپ ونوس در شب ژوئیه ظاهر می شود

14. The crescent moon is a common feature of the flags of Islamic countries.
[ترجمه ترگمان]هلال ماه یکی از ویژگی های معمول پرچم های کشورهای اسلامی است
[ترجمه گوگل]ماه نیمه ماهیت یک ویژگی مشترک پرچم کشورهای اسلامی است

15. Hale-Bopp and the waxing crescent will be easily visible in the Western sky after sunset Thursday and Friday.
[ترجمه ترگمان]هیل - Bopp و هلال انباشته به راحتی در آسمان غرب پس از غروب آفتاب و جمعه قابل مشاهده خواهند بود
[ترجمه گوگل]Hale-Bopp و هلال احمق در آسمان غربی پس از غروب خورشید در پنجشنبه و جمعه به راحتی قابل مشاهده خواهند بود

16. The month began when the new lunar crescent was for the first time visible again after sunset.
[ترجمه ترگمان]ماه شروع شد که هلال ماه جدید برای اولین بار پس از غروب آفتاب قابل رویت بود
[ترجمه گوگل]ماه شروع شد وقتی که هلال ماه جدید برای اولین بار دوباره پس از غروب آفتاب قابل مشاهده بود

waxing crescent

هلال ماه رو به افزایش، مه‌داس فزایند (ماه در شب‌های بعد از ماه نو)


waning crescent

هلال ماه رو به کاهش، مه‌داس کاستگر (ماه در شب‌های پیش از ماه نو)


I saw the green fields of heaven and the crescent of the new moon

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو


Amirpoor Crescent

دور برگردان (راه نیم‌دایره‌ای) امیرپور


پیشنهاد کاربران

هلال 🔧🔧
The crescent of the moon is apparent
هلال ماه مشخص است

( Iranian Red Crescent Society ( IRCS
جمعیت هلال احمر ایران

هو
هلال ماه ، هلالی.

خیابان یا جاده هلالی

هلال
sickle - shaped
semi - satellite
bow - shaped
hemisphere
half - moon



کلمات دیگر: