کلمه جو
صفحه اصلی

chalky


معنی : گچی
معانی دیگر : گچ مانند، گچ رنگ، گچدار، گچ اندود، گچ پوش

انگلیسی به فارسی

گچی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: chalkier, chalkiest
(1) تعریف: of, containing, or covered with chalk.

(2) تعریف: of a chalklike color or texture.
مشابه: cadaverous

• of chalk, resembling chalk
something that is chalky contains chalk or is covered with chalk.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] گچی الف) به سنگ یا خاکی گویند که از گچ غنی باشد یا بوسیله گچ تشخیص داده شود. مترادف: کرتاسه. ب) به سنگ آهکی گویند که دارای ظاهر گچی است. ج) به تخلخل سنگهای ریز بافتی، مانند گچ و مارن می گویند.

مترادف و متضاد

گچی (صفت)
chalky, plastery, gypseous

blanched


Synonyms: milky, pale, dull, white


جملات نمونه

1. zarry placed her inky, chalky hands on the table
زری دستان جوهری و گچی خود را روی میز قرار داد.

2. The chalky soil around Saumur produces the famous Anjou wines.
[ترجمه ترگمان]خاک chalky اطراف Saumur شراب معروف آنژو را تولید می کند
[ترجمه گوگل]خاک گندم در اطراف سمور، شراب معروف آنجو را تولید می کند

3. Incorporating organic material into chalky soils will reduce the alkalinity.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مواد آلی در خاک گچ، the را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]ترکیب مواد آلی به خاک های گچ باعث کاهش قلیایی می شود

4. Her face became a chalky white.
[ترجمه ترگمان]صورتش مثل گچ سفید شده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش سفید سفید بود

5. "Chalky" is a common nickname for people called White.
[ترجمه ترگمان]\"Chalky\" نام مستعار عام برای افرادی به نام سفید است
[ترجمه گوگل]'Chalky' یک نام مستعار مشترک برای افرادی به نام White است

6. There were some chalky bits in the bottom of the drink.
[ترجمه ترگمان]در ته لیوان چند تکه گچی وجود داشت
[ترجمه گوگل]در بقیه نوشیدنی ها بیت های گچکاری وجود دارد

7. Eulah Mae felt her words thick and chalky in her mouth.
[ترجمه ترگمان]می می احساس کرد که کلمات کلفت و گچی را در دهانش احساس می کند
[ترجمه گوگل]Eulah Mae احساس کلمات خود را ضخیم و گچ در دهان او

8. In great age, the tree becomes chalky white.
[ترجمه ترگمان]در عصر بزرگ، درخت به صورت گچ سفید می شود
[ترجمه گوگل]در عصر بزرگ، درخت سفید سفید می شود

9. I watch chalky earth plains give way to natural forest and fear for their future.
[ترجمه ترگمان]به دشت های گچی نگاه می کنم که به جنگل طبیعی باز می گردند و از آینده آن ها می ترسند
[ترجمه گوگل]من دشت های خاکستری گچ را می بینم که به جنگل های طبیعی می پیوندند و از آینده خود می ترسند

10. Chalky footprints in the back of the car suggest two men joined Mr Abberley, occupying the rear seats.
[ترجمه ترگمان]رد پاها در پشت اتومبیل نشان می دهد که دو مرد به آقای Abberley پیوستند و صندلی های عقب را اشغال کردند
[ترجمه گوگل]رد پای چپ در پشت ماشین نشان می دهد دو مرد به آقای عبری پیوستند و صندلی های عقب را اشغال کردند

11. Despite the caked blood and the chalky bruised skin I recognised the victim.
[ترجمه ترگمان]با وجود خون خشکیده و پوست رنگ پریده گچی که من قربانی را می شناختم
[ترجمه گوگل]علیرغم خون خرد شده و کبود شده پوست من قربانی را به رسمیت شناختم

12. The fairways were a chalky brown, with big green circles where the sprinklers reached.
[ترجمه ترگمان]The یک قهوه ای گچی بودند با دایره های بزرگ سبزی که the به آن وصل می شدند
[ترجمه گوگل]جاده های عابر پیاده قهوه ای قهوه ای بود که دارای محافل سبز بزرگ بود که در آن آبپاش ها به آن رسیدند

13. Oblivious, the teacher hurried along the chalky balconies beneath the leaden sky.
[ترجمه ترگمان]استاد، استاد با عجله از ایوان گچی زیر آسمان سربی به سرعت بالا رفت
[ترجمه گوگل]ناخوشایند، معلم در امتداد بالکن های گچ تحت آسمان سرب قرار گرفته است

14. Danny Gardiner said he sold drugs to Chalky White . . . but he had nothing to do with his death.
[ترجمه ترگمان]دنی کاردینر گفت که دارو به چاکی White فروخته اما هیچ ربطی به مرگش نداره
[ترجمه گوگل]دنی گاردینر گفت که داروها را به Chalky White فروخته است اما او هیچ ارتباطی با مرگش نداشت

15. In the chalky air of the classroom, still?
[ترجمه ترگمان]در هوای مه آلود کلاس هنوز؟
[ترجمه گوگل]در هوای چلفتی کلاس، هنوز؟

Zarry placed her inky, chalky hands on the table.

زری دستان جوهری و گچی خود را روی میز قرار داد.



کلمات دیگر: