1. a chatty barber
سلمانی وراج
2. she wrote me a nice, chatty letter
او به من نامه ی خودمانی و خوبی نوشت.
3. He had never known him to be so chatty and cordial.
[ترجمه ترگمان]هرگز او را ندیده بود که این قدر پرحرف و صمیمی باشد
[ترجمه گوگل]او تا به حال او را ندیده بود که خیلی چت و صمیمانه داشته باشد
4. My neighbour's very chatty — she tells me all the news.
[ترجمه ترگمان]همسایه ها خیلی پرحرف هستند … او همه خبرها را به من می گوید
[ترجمه گوگل]همسایه من بسیار چابک است - او به من همه اخبار را می گوید
5. He's a friendly chatty sort of person.
[ترجمه ترگمان]او یک آدم وراج است
[ترجمه گوگل]او شخصیت دوستانه چت روم است
6. He wrote a chatty letter to his wife.
[ترجمه ترگمان]اون یه نامه پر حرف برای زنش نوشت
[ترجمه گوگل]او نامه ای به همسرش نوشت
7. He was in an unusually chatty mood.
[ترجمه ترگمان]سرحال و سرحال بود
[ترجمه گوگل]او در خلق و خوی غیرمعمول چابک بود
8. This is a small, chatty volume of the kind that White has turned out in recent years with great success.
[ترجمه ترگمان]این یک حجم کوچک و chatty از نوعی است که وایت در سال های اخیر با موفقیت بزرگ رو به رو شده است
[ترجمه گوگل]این یک حجم کوچکی است که در سالهای اخیر با موفقیت بسیار موفقیت آمیز بوده است
9. Nobles is a chatty, energetic 55-year-old.
[ترجمه ترگمان]نجبا a، پر جنب و جوش، پر جنب و جوش هستند
[ترجمه گوگل]اصحاب هفتاد و پنج ساله است
10. She is serious and yet chatty.
[ترجمه ترگمان]اون جدی و هنوز وراج است
[ترجمه گوگل]او جدی است و هنوز چت می کند
11. You're very chatty today, Alice.
[ترجمه ترگمان]امروز خیلی پرحرف هستی، آلیس
[ترجمه گوگل]امروز خیلی آهسته صحبت می کنید، آلیس
12. Why do our chatty children often have such difficulty talking about books?
[ترجمه ترگمان]چرا بچه های chatty اغلب چنین مشکلی در صحبت کردن در مورد کتاب دارند؟
[ترجمه گوگل]چرا بچه های چت ما اغلب چنین مشکلاتی در مورد کتاب ها دارند؟
13. Lane eyes the chatty after-work crowd carefully.
[ترجمه ترگمان]خانم لن افراد شلوغ را با دقت تماشا می کند
[ترجمه گوگل]لان با دقت تماشاگران بعد از تمرین را تماشا می کند
14. As well as the chatty bit about not forgetting the urine sample, both sides carry advertising.
[ترجمه ترگمان]همچنین در مورد فراموش کردن نمونه ادرار، هر دو طرف تبلیغات را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف، همراه با کمی نگرانی در مورد فراموش کردن نمونه ادرار، تبلیغات را تبلیغ می کنند