کلمه جو
صفحه اصلی

airily


معنی : ظریفانه، شبیه هوا
معانی دیگر : با نشاط، با حالتی خوش، سبکبال

انگلیسی به فارسی

هواپیما، ظریفانه، شبیه هوا


شبیه هوا، ظریفانه


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: in a lighthearted manner; breezily.
متضاد: seriously

(2) تعریف: delicately.

• lightly, easily

مترادف و متضاد

ظریفانه (قید)
airily, elegantly, nicely, daintily

شبیه هوا (قید)
airily

جملات نمونه

1. " I don't care, " he said airily.
[ترجمه ترگمان]او با شادی گفت: \" من اهمیتی نمی دهم \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'من اهمیتی نمی دهم '

2. He answered the reporters'questions flippantly; this cannot be airily explained to your children.
[ترجمه ترگمان]وی به سوالات خبرنگاران پاسخ داد؛ این مساله را نمی توان برای کودکان توضیح داد
[ترجمه گوگل]او در پاسخ به پرسش های خبرنگاران به طرز وحشیانه ای پاسخ داد این را نمی توان به شدت به فرزندان خود توضیح داد

3. 'I don't really care,' he replied airily.
[ترجمه ترگمان]با بی خیالی جواب داد: واقعا برایم مهم نیست
[ترجمه گوگل]'من واقعا اهمیتی نمی دهم '

4. 'There's nothing wrong with him,' she said airily.
[ترجمه ترگمان]با بی خیالی گفت: با اون هیچ مشکلی نداره
[ترجمه گوگل]او گفت: 'هیچ چیز اشتباهی با او نیست '

5. But now his throne had been airily usurped by the taxman.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون تاج و تخت او توسط مامور مالیات از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر تاج و تختش به وسیله مالیگر وحشیانه غرق شده است

6. I wave airily and the face moves away.
[ترجمه ترگمان]دست تکان می دهم و صورتم را می بینم که دور می شود
[ترجمه گوگل]من موجی می شوم و چهره دور می شود

7. Certainly, he seem airily exotic with his cropped hair and face like an oriental cherub.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او با موهای کوتاه و صورتش مثل یک فرشته غربی، از نظر عجیب و غریب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]مطمئنا، او به نظر می رسد بسیار مبهم با موهای برش او و چهره مانند یک cherub شرقی

8. "I don't really care," he said airily.
[ترجمه ترگمان]او با شادی گفت: \" واقعا برایم مهم نیست \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'من واقعا اهمیتی نمی دهم '

9. This can not be airily explained to your children.
[ترجمه ترگمان]این کار را نمی توان برای بچه های تو توضیح داد
[ترجمه گوگل]این را نمی توان به شدت به فرزندان خود توضیح داد

10. " Oh, I managed, " he said, airily.
[ترجمه ترگمان]با بی خیالی گفت: اوه، موفق شدم
[ترجمه گوگل]او گفت، 'اوه، من موفق شدم '

11. Mrs. Kent: Ok, ( airily ) Go along to the dance then, but see you behave yourself properly!
[ترجمه ترگمان]خانم کنت گفت: خوب، خوب، خوب، بروید به مجلس رقص، اما ببینید که شما درست رفتار کرده اید!
[ترجمه گوگل]خانم کنت: خوب، (هوایی) بعدا به رقص بروید، اما ببینید که خودتان را به درستی رفتار میکنید!

12. Reggie said airily, " Jamet's expecting me. We have an appointment. "
[ترجمه ترگمان]Reggie با نشاط گفت: \" Jamet منتظر من است ما یک قرار ملاقات داریم \"
[ترجمه گوگل]Reggie گفت: airily، 'Jamet انتظار من ما یک قرار ملاقات داریم '

13. Now appeared Joe Harper, as airily clad and elaborately armed as Tom.
[ترجمه ترگمان]در این موقع جو هار پر همان طور که با لباس رسمی و شیک پوشی به تن داشت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]اکنون جو هارپر به نظر می رسد، به طرز محسوسی پوشانده شده و به طور دقیق به عنوان تام مسلح شده است

14. "I'll be all right," he said airily. "It was only a thought. "
[ترجمه ترگمان]او با نشاط گفت: \" من حالم خوب است، فقط یک فکر بود \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'من درست می گم ' این تنها یک تفکر بود '

15. "He can do what he likes - it doesn't bother me, " she said airily.
[ترجمه ترگمان]او با شادی گفت: \" او می تواند هر کاری که دوست دارد را انجام دهد - مرا اذیت نمی کند \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'او می تواند آنچه را که دوست دارد انجام دهد - من را ناراحت نمی کند '

پیشنهاد کاربران

بیخیالی


کلمات دیگر: