کلمه جو
صفحه اصلی

epileptic


معنی : مبتلا به مرض صرع، غشی، غشی، حملهای، مبتلا به مرض صرع، صرعی
معانی دیگر : (پزشکی)، پس افتی، مبتلا به مر­ صرع

انگلیسی به فارسی

صرعی، حمله‌ای، غشی، مبتلا به مرض صرع


صرع، مبتلا به مرض صرع، غشی، صرعی، حملهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or indicating epilepsy.

(2) تعریف: suffering from epilepsy.
اسم ( noun )
• : تعریف: one who suffers from epilepsy.

• one who suffers from epilepsy (neurological disorder)
suffering from epilepsy; of or pertaining to epilepsy
someone who is epileptic suffers from epilepsy. adjective here but can also be used as a count noun. e.g. the welterweight world champion terry marsh quit after being diagnosed as an epileptic.
epileptic also means caused by epilepsy.

مترادف و متضاد

مبتلا به مرض صرع (اسم)
epileptic

غشی (اسم)
epileptic

غشی (صفت)
epileptic, habitually swooning, syncopal

حمله ای (صفت)
fitful, epileptic

مبتلا به مرض صرع (صفت)
epileptic

صرعی (صفت)
epileptic

جملات نمونه

1. epileptic seizure
حمله ی صرعی

2. He was epileptic and refused to take medication for his condition.
[ترجمه ترگمان]او بیمار بود و از گرفتن دارو برای شرایط خود خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او صرع بود و حاضر به مصرف دارو برای وضعیت او نبود

3. About two in every five epileptic fits occur during sleep.
[ترجمه ترگمان]حدود ساعت دو در هر پنج مرحله مبتلا به صرع در طول خواب رخ می دهد
[ترجمه گوگل]حدود دو مورد در هر پنج بار صرع در طول خواب رخ می دهد

4. He takes medication because he's an epileptic.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر بیماری صرع مصرف می کنه
[ترجمه گوگل]او دارو مصرف می کند، زیرا او صرع است

5. She's been an epileptic from birth.
[ترجمه ترگمان]اون از بدو تولد بوده
[ترجمه گوگل]او از زمان تولد صرع بوده است

6. He suffered an epileptic fit.
[ترجمه ترگمان]او دچار حمله عصبی شده بود
[ترجمه گوگل]او صرع صرع را تجربه کرد

7. His epileptic client eventually settled his case against the company for a confidential amount.
[ترجمه ترگمان]موکلش در نهایت پرونده خود را برای یک مقدار محرمانه در مقابل شرکت قرار داد
[ترجمه گوگل]مشتری صرع او در نهایت پرونده خود را علیه شرکت برای مقدار محرمانه حل و فصل کرد

8. Is she an epileptic?
[ترجمه ترگمان]آیا او حمله ای است؟
[ترجمه گوگل]آیا او صرع است؟

9. Certainly, the seizures of many epileptic patients will be exacerbated during times of emotional tensions.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که توقیف بسیاری از بیماران مبتلا به صرع در زمان تنش های عاطفی تشدید خواهد شد
[ترجمه گوگل]قطعا تشنج های بسیاری از بیماران صرعی در طول زمان تنش های عاطفی افزایش می یابد

10. The injections led to him suffering epileptic fits-a condition which later led to him being discharged from the Army.
[ترجمه ترگمان]این تزریق، دچار بحران های شدید صرع می شد - شرایطی که بعدها منجر به اخراج وی از ارتش شد
[ترجمه گوگل]تزریق باعث شد که او صدمه ای از صرع داشته باشد که یک وضعیتی بود که بعدها او را از ارتش آزاد کرد

11. He had an epileptic seizure .
[ترجمه ترگمان]دچار حمله عصبی شده
[ترجمه گوگل]او تشنج صرعی داشت

12. Mr Sefelt is an epileptic, Mr McMurphy.
[ترجمه ترگمان]آقای Sefelt بیمار است، آقای McMurphy
[ترجمه گوگل]آقای Sefelt صرع، آقای McMurphy است

13. In four of these hypoxaemia induced by epileptic seizure was recorded during subsequent events in hospital.
[ترجمه ترگمان]در چهار مورد از این hypoxaemia ناشی از حمله صرع، در طول رویداده ای بعدی در بیمارستان ثبت شد
[ترجمه گوگل]در چهار مورد این هیپوکسائمی ناشی از تشنج صرعی در مراحل بعدی در بیمارستان ثبت شده است

14. Thus epileptic seizures often began with a sustained tachycardia in spite of apnoeic pauses and severe hypoxaemia.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، حمله های صرع گاه به رغم مکث apnoeic و hypoxaemia شدید افزایش یافت
[ترجمه گوگل]بنابراین تشنج های اپیلتسی اغلب با یک تاکیکاردی پایدار به رغم توقف های آپنه ای و هیپوکسیمی شدید شروع شده است


کلمات دیگر: