کلمه جو
صفحه اصلی

woolen


معنی : پارچههای پشمی، کاموا، پشمی
معانی دیگر : وابسته به یا ساخت شده از پشم، پشمین، پارچه ی پشمی، پشمینه

انگلیسی به فارسی

پشمی، پارچه های پشمی، پشمینه، کاموا


پشم، پارچههای پشمی، کاموا، پشمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) fabric or garments made of wool.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or made of wool.

• fabric woven from wool; garment made from wool
of wool; like wool; made from wool

مترادف و متضاد

پارچه های پشمی (اسم)
woolen

کاموا (اسم)
woolen

پشمی (صفت)
lanate, woolen

جملات نمونه

1. woolen cloth
پارچه ی پشمی

2. woolen yarn for carpet weaving
نخ پشمی برای فرش بافی

3. fine woolen products
فرآورده های پشمی اعلا

4. the woolen scarf was pricking on my neck
شال گردن پشمی گردنم را خراش می داد.

5. he had a green woolen cap on
او کلاه پشمی سبزی به سر داشت.

6. he was wearing a woolen coat
یک پالتو پشمی به تن داشت.

7. it is made of woolen material
از پارچه ی پشمی ساخته شده است.

8. a bear has a thick woolen coat
خرس دارای پوشش ضخیمی از پشم است.

9. He wore a woolen vest beneath his shirt.
[ترجمه ترگمان]یک جلیقه پشمی زیر پیراهنش پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک جلیقه پشمی زیر پیراهن خود را پوشید

10. Will this soap shrink woolen clothes?
[ترجمه ترگمان]این صابون woolen رو می سازه؟
[ترجمه گوگل]آیا این صابون لباس های پشمی را کم می کند؟

11. Their heavy woolen pants and jackets, hideously ill-fitted, were soaked with sweat.
[ترجمه ترگمان]شلوار پشمی و jackets که به زشتی کثیفی پوشیده شده بود از عرق خیس شده بود
[ترجمه گوگل]شلوار و شلوار جین شلوارهای سنگین خود را، به طرز ناخوشایند، با عرق خیس شده بودند

12. He would wear old woolen jackets and patched pants and let his hair grow and protest nuclear power.
[ترجمه ترگمان]او کت پشمی کهنه و شلوار patched می پوشید و می گذاشت موهایش رشد کنند و به قدرت هسته ای اعتراض کنند
[ترجمه گوگل]او کت و شلوار پشمالو را پوشانده و موهایش را می شکافد و اعتراض به قدرت هسته ای می کند

13. Once I had a long black woolen skirt with a high waistline.
[ترجمه ترگمان]یک بار یک دامن پشمی بلند پشمی بلند دور کمرش پیچیده بود که دور کمرش پیچیده بود
[ترجمه گوگل]یک بار دامن پشمی سیاه و سفید با کمر کمر داشتم

14. For lying postures use a woolen carpet, and spread a clean sheet over it.
[ترجمه ترگمان]زیرا postures دروغ از یک فرش پشمی استفاده می کنند و یک ورقه تمیز را روی آن پهن می کنند
[ترجمه گوگل]برای دروغ گفتن استفاده از فرش پشمی، و گسترش یک برگه تمیز بیش از آن

15. The woolen yarn made of woolen sticks will be used in industrial production.
[ترجمه ترگمان]The پشمی ساخته شده از چوب پشمی در تولید صنعتی استفاده خواهند شد
[ترجمه گوگل]نخ پشمی ساخته شده از چوب پشمی در تولید صنعتی استفاده می شود

16. Woolen headgear made from a cylindrical piece that is folded over for double thickness, sewn at one end and decorated with a pompom.
[ترجمه ترگمان]پوشش Woolen از یک تکه استوانه ای شکل ساخته شده است که به ضخامت دو برابر پوشانده شده و به یک طرف دوخته شده است و با یک pompom تزیین شده است
[ترجمه گوگل]سرامیک پشمی ساخته شده از یک قطعه استوانه ای است که برای ضخامت دو برابر بافته شده است، از یک طرف به هم متصل شده و با پومپوم تزئین شده است

پیشنهاد کاربران

پارچه پشمی
لباس پشمی
کاموا پشمی

پشم
پشمی


کلمات دیگر: