1. It's grotesque to portray peace campaigners as unpatriotic.
[ترجمه ترگمان]برای به تصویر کشیدن مبارزان صلح به عنوان یک unpatriotic مضحک است
[ترجمه گوگل]این ظلم و ستم برای نشان دادن مبارزان صلح به عنوان غیرقانونی است
2. He was one of the first to portray animals from the New World.
[ترجمه ترگمان]او یکی از اولین کسانی بود که حیوانات را از دنیای جدید به تصویر کشید
[ترجمه گوگل]او یکی از اولین کسانی بود که حیوانات را از دنیای جدید نشان می داد
3. In his trial, he tried to portray himself as the victim of an uncaring society.
[ترجمه ترگمان]در محاکمه وی، سعی کرد خود را قربانی یک جامعه بی تفاوت نشان دهد
[ترجمه گوگل]در محاکمه او سعی کرد خود را به عنوان قربانی یک جامعه نابینا معرفی کند
4. That's what we tried to portray in the book, this feeling of opulence and grandeur.
[ترجمه ترگمان]این همان چیزی است که ما سعی کردیم در کتاب به تصویر کشیده شویم، این احساس of و شکوه
[ترجمه گوگل]این چیزی است که ما سعی در تصویر نمودن آن در این کتاب داشتیم، این احساس غرور و عظمت
5. The party try to portray the prime minister as a man of the people .
[ترجمه ترگمان]این حزب سعی دارد نخست وزیر را به عنوان مردی از مردم به تصویر بکشد
[ترجمه گوگل]حزب سعی می کند نخست وزیر را به عنوان مردی از مردم نشان دهد
6. He frowned and stamped his feet to portray anger.
[ترجمه ترگمان]اخم کرد و پاهایش را روی زمین کوبید تا خشم را نشان دهد
[ترجمه گوگل]او دستهایش را خم کرد و سرش را تکان داد
7. The media portray her as happy and successful, but in reality she has a difficult life.
[ترجمه ترگمان]رسانه ها او را شاد و موفقیت آمیز توصیف می کنند، اما در واقع او زندگی دشواری دارد
[ترجمه گوگل]رسانه ها او را شاد و موفق نشان می دهند، اما در واقع او زندگی دشواری دارد
8. He has worked hard in recent months to portray New York in a better light.
[ترجمه ترگمان]او در ماه های اخیر سخت کار کرده است تا نیویورک را به عنوان یک نور بهتر به تصویر بکشد
[ترجمه گوگل]او در ماه های اخیر سخت کار کرده است تا نیویورک را در نور بهتر تصویر کند
9. The President likes to portray himself as a friend of working people.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور دوست دارد خود را به عنوان دوست افراد شاغل به تصویر بکشد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور دوست دارد خود را به عنوان یک دوست کارگران معرفی کند
10. It is still not considered proper to portray Christ in a play or film.
[ترجمه ترگمان]تصویر مسیح در نمایش یا فیلم به صورت مناسبی در نظر گرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]هنوز مسیح در بازی یا فیلم مسیحی نیست
11. Many fairy tales portray women as victims.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قصه های پریان، زنان را به عنوان قربانی به تصویر می کشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افسانه ها زنان را قربانی می کنند
12. Her films portray nature in the raw.
[ترجمه ترگمان]فیلم های او طبیعت را خام به تصویر می کشند
[ترجمه گوگل]فیلم های او طبیعت را در خام نشان می دهد
13. The prophets they portray were at once more civilized than their masters and more closely in touch with the divine will.
[ترجمه ترگمان]پیامبران که آن را به تصویر می کشند، در روزگاری بسیار متمدن از اربابان خود بودند و با اراده الهی بیش از پیش در تماس بودند
[ترجمه گوگل]پیامبران که آنها را تصویر می کردند در یک لحظه متمدن تر از اساتید خود بودند و بیشتر در ارتباط با اراده الهی
14. The ads portray women as stupid but sexy playthings.
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ زنان را به عنوان playthings احمقانه اما جذاب به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]این آگهی ها زنان را به عنوان بازی های احمقانه اما جذاب نشان می دهند