کلمه جو
صفحه اصلی

went off

پیشنهاد کاربران

خارج شدن از محدوده و موقعیت اصلی

گذشته go off ( زنگ خوردن )

a bomb went off به معنای منفجر شدن یک بمب است .

The lights went off
خاموش شدن

به صدا در آمدن - منفجر شدن - فاسد شدن - دوست نداشتن

Alarm went off
زنگ به صدا در آمد

خاموش شدن یا کردن

یکی از معانیش ������ به صدا در آمدن آژیر خطر
When the air raid siren went off people ran to their shelters.
وقتی آژیر حمله هوایی به صدا در آمد ، مردم به پناهگاه های خود دویدند.

لطفاً این اصطلاح رو به دیکشنری اضافه کنید:
. . . . . . went off on a tangent
معنی:صحبت کردن درباره ی چیزی که ربطی به موضوع اصلی ندارد و یا موضوع فرعی محسوب می شود.

در دسترس نبودن
عدم امکان استفاده


کلمات دیگر: