1. the mournful bellow of a dying elephant
نعره ی سوزناک فیل در حال مرگ
2. She gave a great bellow of laughter.
[ترجمه ترگمان]از خنده روده بر شد
[ترجمه گوگل]او کم کم از خنده گفت
3. The music was so loud we had to bellow at each other to be heard.
[ترجمه آنا] صدای موسیقی چنان بلند بود که ما مجبور شدیم به سوی همدیگر نعره بزنیم تا شنیده شویم.
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی چنان بلند بود که مجبور بودیم به گوش یکدیگر نعره بزنیم
[ترجمه گوگل]موسیقی خیلی بلند بود که ما مجبور بودیم به یکدیگر گوش کنیم
4. He woke with a bellow of rage.
[ترجمه ترگمان]با فریادی از خشم از خواب پرید
[ترجمه گوگل]او با خشمی پایین از خواب بیدار شد
5. Do you have to bellow in my ear?
[ترجمه ترگمان]مجبوری در گوشم نعره بکشی؟
[ترجمه گوگل]آیا به گوش من کم است؟
6. He gave a sudden bellow of laughter.
[ترجمه ترگمان]ناگهان شلیک خنده را سر داد
[ترجمه گوگل]او کمی ناگهانی از خنده گفت
7. Alex gave another bellow of laughter.
[ترجمه ترگمان]آل کس خنده دیگری سر داد
[ترجمه گوگل]الکس یکی دیگر از خنده را داد
8. He gave a bellow of rage.
[ترجمه ترگمان]از شدت خشم نعره می کشید
[ترجمه گوگل]او کم کم از خشم پایین آمد
9. Just then, she heard Mr Evan's bellow of rage.
[ترجمه ترگمان]درست در همان لحظه صدای نعره و فریاد آقای اوان را شنید
[ترجمه گوگل]درست بعد از آن او شنیده آقای Evan پایین از خشم
10. His voice rose to a bellow.
[ترجمه ترگمان]صدایش مثل نعره بلند شد
[ترجمه گوگل]صدای او بلند شد
11. Balor let out a bellow of fear and, in the same moment, the Trees closed in.
[ترجمه ترگمان]Balor فریاد ترس را رها کردند و در همان لحظه درختان به درون بسته شدند
[ترجمه گوگل]Balor بیرون از ترس و پایین آوردن، در همان لحظه، درختان بسته شد
12. Bellow when last here: A playground for the rich.
[ترجمه ترگمان]: آخرین باری که اینجا بود یه زمین بازی برای پولدارها
[ترجمه گوگل]در اینجا آخرین بار اینجا زمین بازی برای غنی است
13. Rosenfeld and Saul Bellow used to collaborate in translating Eliot into Yiddish.
[ترجمه ترگمان]\"Rosenfeld\" و \"سول Bellow\" در ترجمه الیوت به \"یدی\" با یکدیگر هم کاری داشتند
[ترجمه گوگل]روزنفلد و ساول بول همکاری در ترجمه الیوت به ییدیش داشتند
14. A great bellow of inhuman rage froze his hand in mid air.
[ترجمه ترگمان]غرش عظیمی از خشم غیر انسانی دستش را در هوا منجمد کرد
[ترجمه گوگل]یک دستاورد بزرگ از خشم غیر انسانی، دستش را در هوا میچرخاند
15. Roth got to know Bellow in Chicago, where Roth worked as a university teacher, finding it a lively place.
[ترجمه ترگمان]راث در شیکاگو به عنوان معلم در دانشگاه کار می کرد و راث به عنوان معلم در دانشگاه کار می کرد
[ترجمه گوگل]رات می داند که در دانشگاه شیکاگو، که در آن رات به عنوان یک معلم دانشگاه کار می کرد، آن را یک مکان پر جنب و جوش پیدا کرد