کلمه جو
صفحه اصلی

champaign


معنی : صحرا، میدان جنگ، زمین مسطح، زمین مرتفع، دشت، جلگه، وسیع
معانی دیگر : بیابان صاف، دشتی، بیابانی، دشت مانند

انگلیسی به فارسی

زمین مرتفع، دشت، جلگه، صحرا، وسیع، میدان جنگ


شامپاین، زمین مسطح، زمین مرتفع، دشت، جلگه، صحرا، میدان جنگ، وسیع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: level, open land; a plain.
مشابه: plain
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to a champaign; open and level.

• plain, open flat area of land

مترادف و متضاد

صحرا (اسم)
desert, field, champaign, wilderness, wild land

میدان جنگ (اسم)
battlefield, battleground, champ, champaign

زمین مسطح (اسم)
champaign, plateau

زمین مرتفع (اسم)
upland, champaign

دشت (اسم)
desert, plain, field, moor, flat, champaign, pampas, pedogenesis, weald

جلگه (اسم)
plain, flat, champaign, valley, plat, flatland

وسیع (صفت)
wide, large, comprehensive, ample, vast, extensive, immense, spacious, capacious, captious, champaign, roomy, far-reaching, panoramic, plausive

جملات نمونه

1. champaign scenery
منظره ی دشت

2. the wide champaign around the city
دشت وسیع در اطراف شهر

3. The vast champaign was covered with thick snow.
[ترجمه ترگمان]دشت وسیع پوشیده از برف ضخیم بود
[ترجمه گوگل]شامپاین وسیع با برف ضخیم پوشیده شده بود

4. The research team at the University of Illinois of Champaign - Urbana found an answer to the problem.
[ترجمه ترگمان]تیم تحقیقاتی دانشگاه ایلینویز در Champaign - در پاسخ به این مشکل پاسخ داد
[ترجمه گوگل]تیم تحقیقاتی در دانشگاه ایلینوی شامپاین - Urbana یک جواب برای این مشکل پیدا کرد

5. Liu Xiaoxing earned her Ph . D . degree at University of Illinois at Urbana - Champaign in 199
[ترجمه ترگمان]\"لیو Xiaoxing\" (لیو Xiaoxing)لقب خود را به او داد د در دانشگاه ایلینوی در in شامپاین
[ترجمه گوگل]لیو Xiaoxing دکتر او را به دست آورده است د مدرک دانشگاه ایلینوی در اوربانا - شامپاین در سال 199

6. The game is introduced: Lovely tricot, wave it on the champaign beautiful, like?
[ترجمه ترگمان]بازی معرفی می شود: تریکو، آن را روی زمین زیبا و زیبا تکان می دهد، درست است؟
[ترجمه گوگل]این بازی ترسناک دوست داشتنی است، موج آن را در شامپاین زیبا، مانند؟

7. D . in Regional Planning and Master's of Urban Planning from the University of Illinois at Urbana - Champaign.
[ترجمه ترگمان]د در برنامه ریزی منطقه ای و استاد برنامه ریزی شهری از دانشگاه ایلینویز در Champaign شامپاین
[ترجمه گوگل]د در برنامه ریزی منطقه ای و استاد برنامه ریزی شهری از دانشگاه ایلینوی در Urbana - Champaign

8. The Kasserine battle marked the end of a phase of the champaign.
[ترجمه ترگمان]نبرد Kasserine پایان مرحله ای از champaign بود
[ترجمه گوگل]نبرد کاسرین پایان یک مرحله از شامپاین بود

9. She is a professor of English at the University of Illinois Urbana - Champaign.
[ترجمه ترگمان]او یک استاد زبان انگلیسی در دانشگاه of شامپاین است
[ترجمه گوگل]او استاد انگلیسی در دانشگاه ایلینوی اوربانا - شامپاین است

10. The pigs were born during research at the University of Illinois in Urbana - Champaign.
[ترجمه ترگمان]خوک ها در طول تحقیقات در دانشگاه ایلینویز در Champaign شامپاین به دنیا آمدند
[ترجمه گوگل]خوک ها در طول تحقیق در دانشگاه ایلینوی در اوربانا - شامپاین متولد شدند

the wide champaign around the city

دشت وسیع در اطراف شهر


champaign scenery

منظره‌ی دشت



کلمات دیگر: