کلمه جو
صفحه اصلی

determent


معنی : انصراف، تحذیر
معانی دیگر : تحذیر، انصراف

انگلیسی به فارسی

تحذیر، انصراف


مرطوب کردن، انصراف، تحذیر


انگلیسی به انگلیسی

• impediment, hindrance, something which deters or gets in the way

مترادف و متضاد

انصراف (اسم)
refuse, dissuasion, determent, relinquishment, put-off

تحذیر (اسم)
warning, determent, premonition, prenotion, prevision

جملات نمونه

1. The determent policy has been dubbed MAD, an acronymstands for mutual assured destruction.
[ترجمه ترگمان]سیاست determent، به عنوان acronymstands برای انهدام مطمئن دو طرفه، دوبله شده است
[ترجمه گوگل]سیاست بازدارنده MAD نامیده شده است، که به معنای تضعیف دو جانبه است

2. The determent policy has been dubbed MAD, an appropriate acronym which stands for mutual assured destruction.
[ترجمه ترگمان]سیاست determent یک علامت اختصاری صحیح است که مخفف destruction متقابل است
[ترجمه گوگل]سیاست پاکسازی MAD نامیده شده است، مخففی مناسب که به معنای تخریب متقابل است

3. The determent policy has been dubbed MAD appropriate acronym which stands for mutual assured destruction.
[ترجمه ترگمان]سیاست determent مخفف MAD appropriate است که مخفف destruction متقابل است
[ترجمه گوگل]سیاست پاکسازی به اختصار MAD مخفی شده است که نشان دهنده تخریب متقابل است

4. When you must decline a request, determent in advance exactly what you will say.
[ترجمه ترگمان]زمانی که باید درخواست خود را کاهش دهید، دقیقا به همان چیزی که خواهید گفت پیشرفت کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما باید یک درخواست را رد کنید، دقیقا همان کاری را که می خواهید بکنید، در پیش بگیرید

5. Potential problem of celebrity status is not much of a determent to those seeking limelight.
[ترجمه ترگمان]مساله بالقوه در مورد وضعیت مشهور افراد مشهور، چندان مورد توجه کسانی نیست که به دنبال جلب توجه هستند
[ترجمه گوگل]مشکل بالقوه وضعیت مشهور، برای افرادی که در معرض نورپردازی قرار دارند، بسیار نادیده گرفته می شود

6. Its assumption is that punishments serve a function of determent.
[ترجمه ترگمان]فرض آن این است که مجازات ها به صورت تابعی از determent عمل می کنند
[ترجمه گوگل]فرضیه آن این است که مجازات ها به تابع خنثی کردن خدمت می کنند

7. Potential problems of celebrity status are not much of a determent to those seeking limelight.
[ترجمه ترگمان]مشکلات بالقوه در وضعیت معروف شهرت چندانی برای کسانی که به دنبال جلب توجه هستند نیست
[ترجمه گوگل]مشکلات بالقوه وضعیت مشهور از کسانی نیستند که به دنبال اهداف بزرگ هستند

پیشنهاد کاربران

بازداری
مشتق شده از deter : بازداشتن، مانع شدن


کلمات دیگر: