کلمه جو
صفحه اصلی

equipoise


معنی : میزان، تعادل، توازن، برابری در وزن، متعادل ساختن، به حالت تعادل دراوردن، متوازن کردن
معانی دیگر : موازنه، هم سنگی، هم وزنی، هم ترازویی

انگلیسی به فارسی

تعادل، توازن، برابری در وزن، متعادل ساختن، به حالت تعادل درآوردن، متوازن کردن


مسکن، تعادل، توازن، برابری در وزن، میزان، متعادل ساختن، به حالت تعادل دراوردن، متوازن کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a state of balance or equal weight, importance, or the like; equilibrium.
مشابه: balance, equilibrium, poise

- The director of the film manages to portray human folly and human dignity in perfect equipoise.
[ترجمه ترگمان] کارگردان فیلم سعی دارد حماقت انسانی و کرامت انسانی را به طور کامل توصیف کند
[ترجمه گوگل] مدیر فیلم موفق به نشان دادن احمقانه و کرامت انسانی انسان در هماهنگی کامل است

(2) تعریف: a weight used to counterbalance another weight.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: equipoises, equipoising, equipoised
• : تعریف: to act as a counterbalance to.

• balance, equilibrium
equipoise is a balance existing between several different influences or aspects of a situation so that none of them is more important or powerful than the others; a formal word.

مترادف و متضاد

میزان (اسم)
measure, rate, adjustment, bulk, criterion, level, amount, size, mete, balance, quantum, equilibrium, equipoise, dimension, scales

تعادل (اسم)
balance, parity, par, equilibrium, equivalence, equivalency, equipoise, stasis

توازن (اسم)
harmony, balance, parity, poise, equipoise

برابری در وزن (اسم)
equipoise

متعادل ساختن (فعل)
equipoise, equiponderate

به حالت تعادل دراوردن (فعل)
equipoise

متوازن کردن (فعل)
equipoise

جملات نمونه

1. The defensive team nearly equipoised the offensive team.
[ترجمه ترگمان]تیم دفاعی نزدیک بود تیم حمله را متوقف کند
[ترجمه گوگل]تیم دفاعی تقریبا تیم تهاجمی را در اختیار داشت

2. Suspicion equipoised his mind.
[ترجمه ترگمان]تردید به ذهن او خطور کرد
[ترجمه گوگل]شک و تردید ذهن او را متعادل کرد

3. Are we at some kind of evolutionary equipoise as a species?
[ترجمه ترگمان]آیا ما در نوعی تکامل تکاملی مثل یک گونه هستیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما به نوعی یک نوع تکامل تکاملی هستیم؟

4. It's a nodus how to equipoise all players' benefit in course of VIC's regeneration.
[ترجمه ترگمان]این روشی است که نشان می دهد چگونه تمام بازیکنان در دوره بازسازی s بهره مند خواهند شد
[ترجمه گوگل]این یک نکته در مورد نحوه ی هماهنگ کردن تمام مزایای بازیکنان در بازسازی VIC است

5. And build the currency algorithms model and task equipoise algorithms model of rostering system. The question to crew rostering system model is solved by Genetic Algorithms.
[ترجمه ترگمان]و مدل الگوریتم های واحد پول و الگوریتم های equipoise کار سیستم rostering را می سازند سوال این است که مدل سیستم rostering توسط الگوریتم های ژنتیک حل شده است
[ترجمه گوگل]و مدل الگوریتم ارز و مدل الگوریتم های مشابه کار را از سیستم برنامه ریزی ساخت این سوال برای مدل سیستم برنامه ریزی خدمه با الگوریتم های ژنتیک حل می شود

6. The company should equipoise the three development levels and get power to achieve the strategy of persist rise.
[ترجمه ترگمان]شرکت باید سه سطح رشد داشته باشد و قدرت رسیدن به استراتژی افزایش مداومت را کسب کند
[ترجمه گوگل]این شرکت باید سه سطح توسعه را با هم مقابله کند و قدرت را برای دستیابی به استراتژی پایدار حفظ کند

7. The core of revenue quality is the equipoise between revenue efficiency and revenue fairness.
[ترجمه ترگمان]هسته کیفیت عایدی the بین بازدهی درآمد و عدالت درآمدی است
[ترجمه گوگل]هسته کیفیت درآمد، همسان سازی درآمد و سودآوری درآمد است

8. For this reason, Equipoise is not the steroid that . . .
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، \"equipoise\"، \"استروئید\" نیست که
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که Equipoise استروئید نیست

9. Equipoise: the ability to serenely monitor the movements of one's own mind and correct for biases and shortcomings.
[ترجمه ترگمان]equipoise: توانایی به آرامی نظارت بر حرکات ذهن خود فرد و درست کردن جهت گیری و کاستی ها
[ترجمه گوگل]Equipoise: توانایی به آرامی حرکت حرکات ذهن خود را کنترل می کند و برای تعصبات و کاستی ها درست است

10. Only in this way, could equipoise basic education development get onto the healthy track.
[ترجمه ترگمان]تنها به این طریق می تواند توسعه آموزش پایه را به مسیر سالم برساند
[ترجمه گوگل]فقط در این راه، می تواند توسعه آموزش ابتدایی را در بر داشته باشد

11. The result show there are one and only co-integration relation among logistics development level, investment of fixed assets and economic growth, denote there are stable long term equipoise among it.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که یک و تنها رابطه میان یکپارچه سازی در میان سطح توسعه لجستیک، سرمایه گذاری دارایی های ثابت و رشد اقتصادی وجود دارد، و نشان می دهد که there طولانی مدت در میان آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که رابطه ی یکپارچگی بین سطح توسعه ی تدارکات، سرمایه گذاری دارایی های ثابت و رشد اقتصادی وجود دارد که بیانگر آن است که پایداری بلند مدت در میان آنها وجود دارد

12. This article discusses the presentation, differentiation and internal connection of the experienced equipoise constant K and standard equipoise constant K.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد معرفی، تمایز و اتصال داخلی of ثابت K و استاندارد equipoise K ثابت بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد ارائه، تمایز و اتصال داخلی ثابت K ثابت و متعادل ثابت استاندارد K

13. Histogram equalization is classical approach of image enhancement. But we usually equipoise the whole image one time, that will bring on insufficiency on the minutia part's enhancement.
[ترجمه ترگمان]برابر سازی Histogram رویکرد کلاسیک افزایش تصویر است اما ما معمولا در یک زمان کل تصویر را به تصویر می کشیم، که عدم کفایت در بهبود بخش minutia را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]مقیاس هیستوگرام رویکرد کلاسیک افزایش تصویر است اما ما معمولا یک بار تمام تصویر را با هم مقابله می کنیم، که باعث افزایش نارسایی در بخش جزئی می شود

14. In the paper, the price mechanism of regulating the retailer's purchase price was taken to equipoise the both parties' profit in the supply chain.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مکانیسم قیمت تنظیم کننده قیمت خرید خرده فروش به equipoise هر دو طرف در زنجیره تامین پرداخته شد
[ترجمه گوگل]در مقاله، قیمت مکانیسم تنظیم قیمت خرید خردهفروشی برای به دست آوردن سود هر دو طرف در زنجیره تامین بود

15. The overlaps between clusters are quite large resulted from the algorithm of maximal connectivity which ignores the equipoise of network energy and blights network lifetime.
[ترجمه ترگمان]همپوشانی بین خوشه ها کاملا بزرگ است، از الگوریتم of maximal که the شبکه انرژی شبکه و طول عمر شبکه را نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]همپوشانی بین خوشه ها بسیار بزرگ است که به دلیل الگوریتم اتصال حداکثر که موجب صرفه جویی در انرژی شبکه می شود و طول عمر شبکه را نادیده می گیرد


کلمات دیگر: