کلمه جو
صفحه اصلی

homograph


(واژه ای که هم املای واژه ی دیگر است ولی در معنی و ریشه و گاهی تلفظ با آن فرق دارد مانند واژه های (bow(1 و (bow(2 و (bow(3) هم نویسه، کلمه ای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد مثل bark بمعنی عوعوکردن و bark بمعنی پوست درخت

انگلیسی به فارسی

کلمه ای که املای آن باکلمه دیگر یکسان ولی معنی آن مختلف باشد (مثل bark بمعنی عوعوکردن و bark بمعنی پوست درخت)


همگرا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: homographic (adj.)
• : تعریف: a word that has the same spelling as another but a different origin and meaning.

• word which has the identical written form as another word but differs in sound meaning and origin

جملات نمونه

1. Two words are homographs if they are spelled the same way but differ in meaning.
[ترجمه ترگمان]دو کلمه homographs هستند اگر به همان روش هجی شوند اما ازنظر معنایی متفاوت باشند
[ترجمه گوگل]دو اصطلاح هموگراحی هستند، اگر آنها به همان شیوه نوشته شده اند، اما در معنی متفاوت هستند

2. In a special index the meaning of a homograph may be obvious by its location within a given subject.
[ترجمه ترگمان]در یک شاخص خاص، معنای یک homograph ممکن است با موقعیت آن در یک سوژه مشخص آشکار باشد
[ترجمه گوگل]در یک شاخص خاص، معنای یک هموگلوب ممکن است از طریق موقعیت آن در یک موضوع مشخص مشهود باشد

3. Some lexical sets are also included, such as homographs and homonyms, compound nouns, and academic subjects.
[ترجمه ترگمان]برخی از مجموعه های واژگانی از جمله as و homonyms، اسم های مرکب و موضوعات دانشگاهی نیز در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از مجموعه های واژگانی نیز شامل می شوند، مانند هموگلوبات و همونیمون ها، اسم های ترکیبی و موضوعات علمی

4. The geometrical structure is used to analyze homograph quantitatively, the fine discrimination between planar objects can be shown.
[ترجمه ترگمان]ساختار هندسی برای تجزیه و تحلیل homograph از نظر کمی، مورد استفاده قرار می گیرد، تمایز مناسب بین اجسام مسطح می تواند نشان داده شود
[ترجمه گوگل]ساختار هندسی برای تجزیه و تحلیل هماهنگی کمی استفاده می شود، تبعیض خوب بین اشیاء مسطح نشان داده می شود

5. This homograph can not only det- ermine GIP but also give a prediction of the drive type of gas field with (?) tualproduction data.
[ترجمه ترگمان]این homograph نه تنها ممکن است det - ermine باشد بلکه یک پیش بینی از نوع حرکت میدان گاز با (؟) داده های tualproduction
[ترجمه گوگل]این همگرافی نه تنها می تواند GIP را تخریب کند، بلکه پیش بینی نوع درایو میدان گاز را با (؟) داده های تولیدی تولید می کند

6. The homograph study holds the important status in Japanese glossary study, its characteristic of namely with difference often causes the learner to appear misuses.
[ترجمه ترگمان]مطالعه homograph جایگاه مهم در مطالعه واژه نامه ژاپنی را در دست دارد، مشخصه آن با تفاوت اغلب باعث می شود گیرنده ظاهر شود
[ترجمه گوگل]مطالعه هموگراحی دارای وضعیت مهم در مطالعه لغات ژاپنی است، ویژگی آن به ویژه با تفاوت اغلب باعث می شود که یادگیرنده سوء استفاده شود

7. Homograph: when two word are identical in spelling.
[ترجمه ترگمان]Homograph: وقتی دو کلمه در تلفظ یک سان هستند
[ترجمه گوگل]Homograph: زمانی که دو کلمه در حروف یکسان هستند

8. This paper explains the policies of the homograph and the multi-category words processing in these two projects on language engineering.
[ترجمه ترگمان]این مقاله سیاست های of و پردازش کلمات چند گروهی را در این دو پروژه در زمینه مهندسی زبان توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله سیاست های همگرافی و پردازش کلمات چند دسته ای را در این دو پروژه در زمینه مهندسی زبان توضیح می دهد

9. In semantics, Jianyu construction is of homograph, while SVOC is polysemantic.
[ترجمه ترگمان]در معناشناسی، ساختار Jianyu عبارت است از homograph، در حالی که SVOC polysemantic است
[ترجمه گوگل]در معناشناسی، ساخت Jianyu از هموگراف است، در حالی که SVOC چند وجهی است

10. Homograph between Japanese and Chinese is one of the difficulties in learning Japanese.
[ترجمه ترگمان]Homograph میان ژاپنی ها و چین یکی از مشکلات یادگیری ژاپنی ها است
[ترجمه گوگل]همگام سازی بین ژاپنی ها و چینی ها یکی از مشکلات در یادگیری زبان ژاپنی است

11. 'Bow' meaning the front of a ship, 'bow' meaning a loop made in a string or ribbon and 'bow' meaning a device used to shoot arrows are all homographs.
[ترجمه ترگمان]به معنای تعظیم کردن به جلو یک کشتی، کمان به معنای یک حلقه ساخته شده در یک رشته یا نوار و کمان به معنای وسیله ای که برای تیر کشیدن به کار می رود همه homographs هستند
[ترجمه گوگل]'بوی' به معنی جلو کشتی است، 'کمان' به معنی حلقه ساخته شده در یک رشته یا روبان و 'کمان' به معنی دستگاه استفاده می شود برای شلیک فلش همه هموگلوبات است

12. Contextual logic may help to eliminate unwanted uses of homographs.
[ترجمه ترگمان]منطق متنی ممکن است به حذف استفاده های ناخواسته از homographs کمک کند
[ترجمه گوگل]منطق محتوا ممکن است برای از بین بردن استفاده های ناخواسته از هموگراف ها کمک کند

13. In the process of studying English, it is likely to confuse homograph, homonym, and homophone.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند تحصیل زبان انگلیسی، احتمالا homograph، homonym و homophone را گیج می کند
[ترجمه گوگل]در فرآیند مطالعه زبان انگلیسی، ممکن است همگن، همنام و هموفون را اشتباه بگیرید

14. A new algorithm is presented for recognizing planar objects from a line drawing under axonometric and perspective projections based on principle of homograph.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم جدید برای تشخیص اجسام مسطح از یک طرح خط تحت پیش بینی های axonometric و پرسپکتیو براساس اصل of ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم جدید برای شناسایی اشیاء مسطح از یک خط در زیر طرح های منسجم و چشم انداز مبتنی بر اصل همگرافی ارائه شده است

پیشنهاد کاربران

homograph ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: هم نگاره
تعریف: واژه ای که با واژۀ دیگر املایی یکسان ولی معنایی متفاوت دارد


کلمات دیگر: