کلمه جو
صفحه اصلی

forbade


قدغن کرد، نهی کرد، منع کرد، بازداشت، نامقدورساخت

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Forbid


ممنوع


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: a past tense of forbid.

• forbade is the past tense of forbid.

Past Participle: forbidden


جملات نمونه

1. the steepness of the slope forbade ascent
شیب زیاد سربالایی،بالا رفتن را میسر نمی کرد.

2. Modesty forbade me from mentioning that my novel had been published.
[ترجمه ترگمان]حجب و حیا مرا از گفتن این موضوع منع کرد که رمان من منتشر شده است
[ترجمه گوگل]معشوقت من را از خاطرنشان کرد که رمان من منتشر شده است

3. Kings cannot privilege what God forbade.
[ترجمه ترگمان]پادشاهان نمی توانند آنچه را که خداوند قدغن کرده، ارزانی دارد
[ترجمه گوگل]پادشاهان نمیتوانند چیزی را که خدا ممنوع کرده است برتری دهد

4. Mother forbade the boy to walk his younger brother out of the room.
[ترجمه ترگمان]مادر بچه را قدغن کرده بود که برادر کوچک ترش را از اتاق بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]مادر پسر را مجبور کرد برادر کوچکترش را از اتاق بیرون کند

5. Most of the parents agree to forbade their children to smoke.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین موافقت کردند که فرزندانشان را از سیگار کشیدن منع کنند
[ترجمه گوگل]اکثر والدین توافق دارند که فرزندان خود را به سیگار بکشند

6. He forbade them from mentioning the subject again.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را از یادآوری مجدد موضوع منع کرد
[ترجمه گوگل]او آنها را از ذکر موضوع دوباره ممنوع کرد

7. The government imprisoned dissidents, forbade travel, and restricted the press.
[ترجمه ترگمان]دولت مخالفان را زندانی کرد، سفر را ممنوع کرد و مطبوعات را محدود کرد
[ترجمه گوگل]دولت مخالفان را زندانی کرد، سفر را ممنوع کرد و مطبوعات را محدود کرد

8. He forbade contacts between directors and executives outside his presence.
[ترجمه ترگمان]او تماس های بین مدیران و مدیران اجرایی خارج از حضورش را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]او ارتباطات بین مدیران و مدیران خارجی را در خارج از حضور او ممنوع کرد

9. The Countess forbade it in her will, knowing what the beginnings had been.
[ترجمه ترگمان]کونتس آن را در خواست خود قدغن کرد، زیرا می دانست که آغاز آغاز چه بوده است
[ترجمه گوگل]کنتس آن را در اراده اش ممنوع کرد، دانستن آنچه که آغاز شده بود

10. They forbade lavish wedding ceremonies, bringing to an end the glitzy Punjabi wedding.
[ترجمه ترگمان]آن ها مراسم عروسی پر زرق و برق را ممنوع کردند و برای پایان دادن به جشن عروسی رنگارنگ، جشن گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها مراسم عروسی شاد را ممنوع کردند و عروسی پنجابی را به پایان رساندند

11. At that time, the state law forbade the teaching of evolution.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، قانون ایالتی تدریس تکامل را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]در آن زمان، قانون ایالتی تدریس تکامل را ممنوع کرد

12. Constanze, thoroughly alarmed, forbade him to do any more work on the Requiem until his health improved.
[ترجمه ترگمان]کنستانتسه، که کاملا نگران بود، او را از کار بیشتر در رکوئیم منع کرد تا سلامت او بهبود یابد
[ترجمه گوگل]کنستانتس، به شدت هشدار داد، او را ممنوع کرد تا کارهای بیشتری را بر روی رفع حریق انجام دهد تا زمانی که بهبود او بهبود یابد

13. The Roman Catholic church forbade the wedding of cousins.
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی عروسی of را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک رومی عروسی پسرعموها را ممنوع کرد

14. The Agrarian Code of 1922 strictly forbade the sale of land and the granting of mortgages.
[ترجمه ترگمان]قانون کشاورزی ۱۹۲۲ اکیدا فروش زمین و اعطای وام را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]قانون زراعت 1922 به شدت فروش زمین و صدور وام مسکن را ممنوع کرد

15. The 13th Amendment forbade slavery and involuntary servitude.
[ترجمه ترگمان]اصلاحیه سیزدهم برده داری و اجباری اجباری را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]اصلاحیه 13 ممنوعیت بردگی و خدمتگزاری غیرقانونی


کلمات دیگر: