1. the windup of the meeting
خاتمه ی جلسه
2. The President is about to wind up his visit to Somalia.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در شرف افزایش بازدید خود از سومالی است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در جریان سفر خود به سومالی است
3. Do you know how to wind up a long rope neatly?
[ترجمه Mostafa Ghahri] آیا میدانید چگونه میتوان یک طناب بلند را به درستی ( بطور مرتب ) جمع کرد؟
[ترجمه ترگمان]بلدی طناب بلندی را مرتب کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چگونه طناب طولانی را مرتبا پا کنید؟
4. These new police tactics have really put the wind up the local drug dealers.
[ترجمه ترگمان]این تاکتیک جدید پلیس واقعا به فروشندگان مواد مخدر محلی کمک می کند
[ترجمه گوگل]این تاکتیک های جدید پلیس واقعا فروشندگان مواد مخدر محلی را متوقف کرده است
5. Sailors know how to wind up a long rope neatly.
[ترجمه ترگمان]ملوانان می دانند که چگونه طناب بلند را مرتب کنند
[ترجمه گوگل]دریانوردان می دانند که چگونه یک طناب بلند را مرتب می کنند
6. I think it's time to wind up this meeting.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم وقتشه که این جلسه رو تموم کنیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم وقت آن است که این جلسه را به پایان برسانیم
7. You don't want to wind up homeless, do you?
[ترجمه روژینا] تو نمیخوای به بی خانمانی پایان بدی نه؟
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خوای بی خانمان باشی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید بی خانمان بمانید، آیا شما؟
8. Try to bring the baby's wind up.
[ترجمه ترگمان]سعی کن که بچه را بزرگ کنی
[ترجمه گوگل]سعی کنید نوزاد را با خود ببرید
9. Little did I know that I would actually wind up being on the staff.
[ترجمه ترگمان]کم کم متوجه شدم که در واقع باید روی چوب باشم
[ترجمه گوگل]من کمی دانستم که من در واقع در حال کار کردن در کارکنان هستم
10. The Bank of England seems determined to wind up the company.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بانک انگلستان مصمم است که این شرکت را منفجر کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بانک انگلیس این شرکت را متوقف کرده است
11. You know you're going to wind up in court over this.
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که در دادگاه به باد می روید
[ترجمه گوگل]شما می دانید که قصد دارید در دادگاه بیش از این کار کنید
12. I always said he would wind up in prison.
[ترجمه ترگمان] همیشه می گفتم که میره زندان
[ترجمه گوگل]من همیشه گفتم که او در زندان به سر می برد
13. OK, just to wind up, could I summarize what we've decided?
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، فقط برای باد کردن، آیا می توانم آنچه را که ما تصمیم گرفته ایم خلاصه کنم؟
[ترجمه گوگل]خوب، فقط به پایان برسد، آیا می توانم آنچه را که تصمیم گرفته ایم خلاصه کنیم؟
14. He could wind up in gaol.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در زندان به باد برود
[ترجمه گوگل]او می تواند در گناه بیدار شود
15. We need to wind up now, we've only got five minutes.
[ترجمه ترگمان]ما باید همین الان باد کنیم، ما فقط پنج دقیقه وقت داریم
[ترجمه گوگل]ما باید اکنون به پایان برسیم، ما فقط پنج دقیقه داریم
16. You can't be serious - is this a wind-up?
[ترجمه ترگمان]تو که جدی نیستی - این یه باد - ه؟
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید جدی باشید - آیا این پایان کار است؟
17. The President made a statement at the windup of the summit in Helsinki.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در نشست summit در هلسینکی بیانیه ای صادر کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در پایان نشست در هلسینکی اعلام کرد
18. A wind-up clock ticked busily from the kitchen counter.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ ساعت دیواری از پشت پیشخوان آشپزخانه به شدت تیک تاک می کرد
[ترجمه گوگل]یک ساعت تائید شده از مقبره آشپزخانه بی حوصله بود
19. At first I couldn't believe it. I thought it was a wind-up by one of my mates.
[ترجمه ترگمان]ابتدا نمی توانستم باور کنم فکر کردم یکی از mates - ه
[ترجمه گوگل]در ابتدا من نمیتوانستم این را باور کنم من فکر کردم که یکی از همتایان من بود
20. Estimates show that by the wind-up stage, the corporation would be left with just over 900 houses.
[ترجمه ترگمان]برآوردها نشان می دهد که در مرحله راه اندازی باد، این شرکت بیش از ۹۰۰ خانه را ترک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]برآوردها نشان می دهد که در مرحله پایانی، شرکت تنها با بیش از 900 خانه باقی خواهد ماند
21. Perhaps it was a wind-up, he thought.
[ترجمه ترگمان]فکر کرد شاید باد بوده
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که شاید یک باد کردن بود
22. If he were a wind-up toy, he would run in an engaging curve backward.
[ترجمه ترگمان]اگر او یک اسباب بازی بادی باشد، او در یک منحنی درگیر حرکت می کند
[ترجمه گوگل]اگر او یک اسباب بازی بادی بود، او در یک منحنی جذاب به عقب رفت
23. Lee Evans' as a manic human wind-up toy.
[ترجمه ترگمان]لی ایوانس به عنوان یک اسباب بازی دیوانه کننده بادی
[ترجمه گوگل]لی ایوانز به عنوان یک اسباب بازی انسانی انسانی انسان
24. Somebody was playing with the clocks, and not only with the electric clocks, but the wind-up kind, too.
[ترجمه ترگمان]یک نفر داشت با ساعت ها بازی می کرد، نه فقط با ساعت های برقی، بلکه باد هم بود
[ترجمه گوگل]کسی با ساعتها و نه تنها با ساعتهای الکتریکی بازی میکرد، بلکه نوع باطری نیز بود
25. Berg tapped into the unpalatable side of public opinion, becoming addicted to verbal wind-ups and hostility with fatal results.
[ترجمه ترگمان]برگ به جنبه ناخوشایند افکار عمومی ضربه زد و به مقابله با باد شفاهی و دشمنی با نتایج مرگبار علاقه مند شد
[ترجمه گوگل]برگ به طرف غیرمعمول افکار عمومی ختم می شود، به وابستگی به آثار باطنی و خصومت با نتایج کشنده دست می زند
26. It wasn't that I minded Fenella and I could have had fun doing a wind-up on her parents.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این نبود که من گیج و ناراحت بودم و می توانستم با پدر و مادرش تفریح کنم
[ترجمه گوگل]این بود که من Fenella را در نظر نگرفتم و می توانستم سرگرم کننده ای را برای والدین خودم انجام دهم
27. Is this a wind-up?
[ترجمه ترگمان]این یه باد - ه؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک باد کردن است؟
28. Directly in front of him were two wind-up monkeys, one with a tambourine and the other with a drum.
[ترجمه ترگمان]درست جلو او دو میمون بادی بود که طبل و دیگری با طبل و دیگری طبل می زدند
[ترجمه گوگل]به طور مستقیم در مقابل او دو میمون بادی بود، یکی با یک ببر و دیگری با یک درام
29. Not even for a wind-up gramophone.
[ترجمه ترگمان]حتی به خاطر یک گرامافون زیاد
[ترجمه گوگل]حتی برای یک ترموفون باقیمانده
30. It should have been there by now and its non-appearance is a real wind-up.
[ترجمه ترگمان]آن باید تا الان آنجا بوده و ظاهر غیر ظاهری آن یک باد واقعی است
[ترجمه گوگل]باید تا به امروز وجود داشته باشد و ظاهر آن یک واقعیت واقعی است