کلمه جو
صفحه اصلی

tenancy


معنی : اجاره داری، مدت اجاره، مالکیت موقت
معانی دیگر : اجاره نشینی، ملک اجاره ای

انگلیسی به فارسی

اجاره داری، مدت اجاره، مالکیت موقت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: tenancies
(1) تعریف: the temporary occupancy or use of another's dwelling, land, or other property, esp. in return for payment of rent.

(2) تعریف: the time span of such occupancy or use.

(3) تعریف: possession of property by any kind of title.

• holding or occupancy of land; period of rental or lease
tenancy is the renting of land or buildings belonging to someone else.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اجاره داری، کرایه نشینی، مدت اجاره، انتفاع

مترادف و متضاد

اجاره داری (اسم)
tenure, leasehold, tenancy, tenantry

مدت اجاره (اسم)
tenancy

مالکیت موقت (اسم)
tenancy

جملات نمونه

1. The tenancy is held in joint names.
[ترجمه ترگمان]این اجاره در اسم های مشترک برگزار می شود
[ترجمه گوگل]اجاره در نامهای مشترک برگزار می شود

2. The landlord gave notice of the termination of tenancy.
[ترجمه Saeid T] صاحب خانه ( موجر ) اطلاع داد پایان مهلت اجاره را
[ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه متوجه پایان مدت اجاره شد
[ترجمه گوگل]صاحبخانه اطلاع از پایان دادن به اجاره دادن داد

3. He held a sole tenancy of a flat.
[ترجمه ترگمان]او یک آپارتمان اجاره کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک مستاجر تنها یک تخت داشت

4. The club occupies the land under a protected tenancy.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه زمین های زیر یک اجاره حفاظت شده را اشغال کرده است
[ترجمه گوگل]این باشگاه زمین را تحت اشغال محافظت می کند

5. He had no right to succeed to the tenancy when his father died.
[ترجمه ترگمان]او حق نداشت زمانی که پدرش مرده بود موفق شود
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که پدرش درگذشت، مجبور به اجاره نشد

6. You put your tenancy at risk if you fall behind with the rent.
[ترجمه Saeid T] شما اجاره نشینی خود را به خطر می اندازید اگر کرایه خونتون را عقب بیندازید
[ترجمه ترگمان]اگه با اجاره دادن پول خودتو به خطر بندازی، خودتو به خطر میندازی
[ترجمه گوگل]اگر با رانت کنار بیایید، اجاره خود را به خطر می اندازید

7. They had taken over the tenancy of the farm.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدت اجاره مزرعه را تصرف کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها مزایده مزرعه را گرفته بودند

8. His father took over the tenancy of the farm 40 years ago.
[ترجمه ترگمان]پدرش ۴۰ سال پیش این مزرعه را اجاره کرد
[ترجمه گوگل]پدرش 40 سال پیش مزرعه مزرعه را گرفت

9. You can only take up occupation once the tenancy has been signed.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می توان کرد این بود که شغل tenancy را امضا کنید
[ترجمه گوگل]پس از اینکه اجاره نامه امضا شد، تنها می توانید شغل بگیرید

10. The land was held on a yearly tenancy.
[ترجمه ترگمان]این زمین در یک قرارداد اجاره سالانه برگزار شد
[ترجمه گوگل]زمین در سالن اجاره سالانه برگزار شد

11. The tenancy of this large room is five years.
[ترجمه ترگمان]اجاره این اتاق بزرگ پنج سال است
[ترجمه گوگل]اجاره این اتاق بزرگ پنج سال است

12. After a five-year tenancy, we were ready to move out.
[ترجمه ترگمان]بعد از پنج سال اجاره، ما آماده حرکت بودیم
[ترجمه گوگل]پس از اجاره پنج ساله، ما آماده بودیم که خارج شویم

13. Property held in joint tenancy automatically passes to the surviving spouse after the death of the other.
[ترجمه ترگمان]اموال نگهداری شده در قراردادهای اجاره مشترک به طور خودکار به همسر زنده پس از مرگ یکی دیگر منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]اموال برگزار شده در اجاره مشترک به طور اتوماتیک پس از مرگ یکی دیگر از همسران زنده مانده است

14. Such tenancy agreements may be redefined under the 1989 Housing Act.
[ترجمه ترگمان]چنین قراردادهایی ممکن است تحت لایحه مسکن سال ۱۹۸۹ دوباره تعریف شوند
[ترجمه گوگل]چنین توافقنامه اجاره ای ممکن است در قانون مسکن 1989 تعریف شود

15. The Council refused to rehouse because the tenancy was held in joint names with his ex-wife who has disappeared.
[ترجمه ترگمان]شورا از پرداخت اجاره خودداری کرد زیرا این اجاره در نامه ای مشترک با همسر سابقش که ناپدید شده بود، برگزار شد
[ترجمه گوگل]شورا حاضر نشد که خانه را عوض کند زیرا اجاره در نامهای مشترک با همسر سابقش ناپدید شده بود


کلمات دیگر: