کلمه جو
صفحه اصلی

underwrite


معنی : تعهد کردن، امضاء کردن، در زیر سندی نوشتن
معانی دیگر : هزینه ی چیزی را تامین کردن، (قدیمی) زیر چیزی نوشتن، زیر نویس کردن، زیر نویسی کردن، (سهام و اوراق بهادار) پذیره نویسی کردن، (خرید سهام و غیره را در آینده) تعهد کردن، متقبل شدن، بیمه کردن، تضمین کردن، ضامن شدن، امضاکردن

انگلیسی به فارسی

در زیر سندی نوشتن، امضاکردن، تعهد کردن


قرض گرفتن، در زیر سندی نوشتن، امضاء کردن، تعهد کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: underwrites, underwriting, underwritten, underwrote
(1) تعریف: to assume financial responsibility or assure financial support for.
مترادف: back, sponsor, subsidize
مشابه: bankroll, capitalize, endorse, endow, finance, fund, patronize, stake, support

(2) تعریف: to insure, as by an insurance policy.
مترادف: cover, guarantee, guaranty, indemnify, insure, warrant
مشابه: insulate, protect

(3) تعریف: to assume liability up to (a specified amount).

(4) تعریف: to assume liability for specified losses by signing (an insurance policy).
مشابه: approve, docket, endorse, formalize, ratify, sign, subscribe, undersign, validate, warrant

(5) تعریف: to write under or at the end of; undersign.
مترادف: endorse, sign, undersign
مشابه: certify, initial, ratify, subscribe, witness

(6) تعریف: to endorse or concur with, by or as if by signing at the end of.
مترادف: approve, back, endorse, subscribe
مشابه: affirm, confirm, ratify, sign, substantiate, support, validate

(7) تعریف: to guarantee the sale of (a security) at an agreed price.
مشابه: certify, guarantee, warrant
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to engage in underwriting, esp. of insurance.
مترادف: insure
مشابه: contract

• give one's signature and thus receive liability; financially sponsor, support through donations; guarantee the sale of shares (finance); provide insurance; write underneath or at the end of (a document)
if you underwrite an activity or underwrite the cost of it, you agree to provide any money that is needed to cover losses or to buy special equipment; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] متقبل هزینه شدن، تضمین خسارت کردن، بیمه کردن، تضمین خرید اوراق بهادار
[نساجی] تعهد-پذیره نویسی

مترادف و متضاد

endorse, insure


تعهد کردن (فعل)
undertake, guarantee, underwrite

امضاء کردن (فعل)
sign, underwrite, undersign

در زیر سندی نوشتن (فعل)
underwrite

Synonyms: accede, agree to, angel, approve, back, bankroll, collateral, consent, countersign, endow, finance, float, fund, guarantee, help, initial, okay, pay, provide, provide financing, sanction, seal, secure, sign, sponsor, stake, subscribe, subsidize, support


Antonyms: disapprove, invalidate, refuse, reject


جملات نمونه

1. the government will underwrite the costs
دولت هزینه را تقبل خواهد کرد

2. No bank would be willing to underwrite such a loss.
[ترجمه ترگمان]هیچ بانکی حاضر نیست برای underwrite چنین چیزی را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]هیچ بانک نمی خواهد چنین زیانی را تحت پوشش قرار دهد

3. The record company may underwrite the costs of a band's first tour.
[ترجمه ترگمان]شرکت سابقه ممکن است هزینه تور اول یک گروه را تقبل کند
[ترجمه گوگل]شرکت ضبط می تواند هزینه های یک تور گروه اول را تحت پوشش قرار دهد

4. The government has agreed to underwrite the project with a grant of £5 million.
[ترجمه ترگمان]دولت موافقت کرده است که این پروژه را با کمک ۵ میلیون پوند انجام دهد
[ترجمه گوگل]دولت موافقت کرده است که پروژه را با مبلغ 5 میلیون پوند تأمین کند

5. They have undertaken to underwrite a large proportion of the supermarket's deficits.
[ترجمه ترگمان]آن ها متعهد شده اند سهم بزرگی از کسری بودجه سوپر مارکت را تقبل کنند
[ترجمه گوگل]آنها متعهد شده اند بخش بزرگی از نقدینگی سوپرمارکت را تأمین کنند

6. A group of ten international banks is to underwrite and sell the bonds.
[ترجمه ترگمان]گروهی از ده بانک بین المللی متعهد به فروش و فروش اوراق قرضه هستند
[ترجمه گوگل]یک گروه از ده بانک بین المللی این است که اوراق قرضه را تحت پوشش و فروش قرار دهند

7. The discount houses have a traditional undertaking to underwrite the whole of the Treasury bill tender.
[ترجمه ترگمان]خانه های تخفیف یک تعهد سنتی برای تعهد کل لایحه خزانه دارند
[ترجمه گوگل]خانه های تخفیف یک تعهد سنتی برای تضمین کامل مناقصه خزانه داری می باشد

8. They were willing to underwrite, inpart, the construction of a ship with rotors as an auxiliary power source.
[ترجمه ترگمان]آن ها مایل به ساخت یک کشتی با rotors به عنوان یک منبع قدرت کمکی بودند
[ترجمه گوگل]آنها تمایل داشتند ساخت یک کشتی با روتور را به عنوان یک منبع انرژی کمکی تأمین کنند

9. Two axioms underwrite Sereny's tireless sleuthing.
[ترجمه ترگمان]دو مورد از Sereny underwrite
[ترجمه گوگل]دو تاکسی از سر خستگی خشن سرینی سرپیچی می کند

10. It also demanded that the Government immediately underwrite the total costs facing islanders and the local authority.
[ترجمه ترگمان]همچنین تقاضا کرد که دولت بلافاصله هزینه کلی جزیره نشینان و مقامات محلی را تقبل کند
[ترجمه گوگل]همچنین از دولت خواست که بلافاصله کل هزینه های ناشی از جزایر جزیره و مقامات محلی را تحت پوشش قرار دهد

11. Grant foreign banks the right to underwrite bond on the same terms as local banks.
[ترجمه ترگمان]اعطای حق اوراق قرضه به بانک های خارجی به همان شرایط بانک های محلی
[ترجمه گوگل]بانک های خارجی را حق بنیاد گذاشتن بر اساس شرایط مشابه بانک های محلی قرار دهید

12. An insurance company or its branch may also underwrite freight insurance by way of underwriting insurance at another locality .
[ترجمه ترگمان]یک شرکت بیمه و یا شعبه آن نیز ممکن است با بیمه قرارداد بیمه در محل دیگری، در اختیار بیمه باری قرار گیرد
[ترجمه گوگل]یک شرکت بیمه یا شعبه آن نیز ممکن است بیمه حمل و نقل را تحت پوشش بیمه نامه بیمه در یک مکان دیگر قرار دهد

13. Stock underwrite is paid highly in America, parts of the reasons are the high marketing cost.
[ترجمه ترگمان]تعهد سهام به شدت در آمریکا پرداخت می شود، که بخش هایی از این دلایل هزینه بازاریابی بالا هستند
[ترجمه گوگل]تحریم سهام در آمریکا به شدت پرداخت می شود، بخشی از دلایل هزینه های بالای بازاریابی است

14. Article 24 To underwrite securities, a securities company shall examine the truthfulness, accuracy and completeness of the public offer documents.
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۴ برای تعهد به اوراق بهادار، یک شرکت اوراق بهادار باید صحت، صحت و کامل بودن اسناد ارائه خدمات عمومی را بررسی کند
[ترجمه گوگل]ماده 24 برای تأمین اوراق بهادار، یک شرکت اوراق بهادار باید حقیقت، دقت و کامل بودن اسناد پیشنهاد عمومی را بررسی کند

15. National banks can package their own mortgages and underwrite them as securities.
[ترجمه ترگمان]بانک های ملی می توانند وام های خود را بسته و آن ها را به عنوان وثیقه امضا کنند
[ترجمه گوگل]بانک های ملی می توانند وام های خود را بسته و آنها را به عنوان اوراق بهادار سپرده شود

the government will underwrite the costs

دولت هزینه را تقبل خواهد کرد


پیشنهاد کاربران

متضمن چیزی یا کسی بودن

تخصیص دادن

اسپانسر کردن؛ پشتیبانی مالی را تقبل کردن

حمایت مالی


کلمات دیگر: